سلامی از ته دل



سال هاست که سبک زندگی بیشتر مردم ایران بدون آنکه متوجه باشند از جای دیگری کنترل می شده و اکنون تغییر کرده است. دشمنان ما با استفاده از عنصر نفوذ در خیلی از افراد داخل کشور که در موقعیت های کلیدی فعالیت می کنند سبک زندگی غیر ایرانی و غربی را ترویج میداده و می دهند. رسانه های داخلی نیز با الگو گرفتن از غرب مصرف گرایی و سبک زندگی غیر ایرانی را ترویج می دهند.  هر چه بیشتر شارژ بگیری جایزه می گیری! هرچه بیشتر لباس کثیف کنی پودر لباسشویی بیشتری می خری و جایزه می گیری! هرچه بیشتر رب و مواد غذایی بگیری پیامک می فرستی و جایزه می گیری! و همه این کارها به نوعی مردم ما را به احتکار خانگی اجناس تشویق می کند و مردم در بالا بردن نرخ تورم سهیم می شوند بدون آنکه به این مطلب فکر کنند. این تغییر سبک زندگی فقط به مواد مصرفی محدود نمی شود بلکه ابعاد گسترده تری دارد و آموزش و پرورش و دانشگاه های ما را نیز هدف قرار داده است. در واقع خط فکری فرزندان و جوانان کشور از همان ابتدا باید مطابق خواست آنها شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت اصلاح آن غیر ممکن یا خیلی دشوار می شود. در این طرز فکر و شیوه زندگی هر کس به فکر منافع خودش است و تعالیم اسلام و نوعدوستی جایگاهی ندارد. این به معنای ساده همان ترویج سکولاریسم در ایران است. مطلب ناراحت کننده این است که خیلی از نخبگان و خواص ما نیز این طرز فکر را پذیرفته اند و آنرا نوعی امروزی بودن و حرکت در جهت دنیای بدون مرز می دانند و نمی دانند که دشمنان ما می خواهند دین و هویت و زبان و کشورمان را از ما بگیرند!


اما راهکار چیست؟


مردم فهیم و آگاه ما باید هشیار باشند و دیگران را آگاه کنند. باید به فرزندان و نسل های جدید و جوانانمان ماهیت دشمنان ایران و اسلام را معرفی کنند. این دشمنان هم عناصر نفوذی داخلی هستند و هم بیگانگانی که دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند.




در تعالیم دین مبین اسلام به استفاده درست از نعمت هایی که خدا در اختیار انسان قرار داده تأکید شده و از اسراف کردن نهی شده است. در واقع، دین اسلام می خواهد از این طریق تعادل در جامعه بر قرار شود و بین قشرهای مختلف مردم فاصله ایجاد نشود. اگر به این دستور عمل نشود نتیجه آن ایجاد فقر و فساد است، زیرا افرادی از جامعه که دارا هستند به افراد نیازمند توجه نمی‌کنند و زیادی مالشان را نمی بخشند. بنابراین، این دارایی­ها یا انباشته می شود و در جهت تولید، اشتغال زایی و امور عام‌المنفعه به مصرف نمی رسد و یا صرف امور غیر ضروری می شود. به عنوان مثال، در جامعه افرادی هستند که میزان پولی که در ماه برای خرید آدامس هزینه می کنند بیشتر از پولی است که برخی از خانواده ها برای تهیه نان می پردازند و یا برای خرید نان به آن احتیاج دارند. مثال های دیگر هزینه هایی است که برای سگ ها و گربه ها می شود، آن هم نه با هدف توجه به حقوق حیوانات بلکه برای پز دادن و عکس گرفتن و کارهایی از این قبیل . .

اما سؤال اینجاست که از چه زمانی این شیوه زندگی کردن رواج یافت؟

با نگاهی به شیوه زندگی مردم ایران در دوره های مختلف در می یابیم که ایرانیان قبل از اسلام و نیز بعد از ظهور اسلام مصرف گرا نبوده اند. در واقع، ت حاکم بر جامعه به گونه ای بوده که تلاش می شده یک رفاه نسبی برای عامه مردم وجود داشته باشد. البته زندگی مردم تا قبل از انقلاب صنعتی در اروپا بر پایه کشاورزی و دامپروری بوده است. به نظر می رسد که بعد از انقلاب صنعتی و با ورود تکنولوژی به زندگی بشر، مصرف گرایی به نوعی خواسته یا ناخواسته در زندگی افراد جامعه وارد شد. این درست مقارن با دوره قاجاریان در ایران است، همان زمانی که شکاف طبقاتی بزرگی بین مردم و نزدیکان و منسوبین به ایل قاجار ایجاد شده بود. ایرانیان تکنولوژی را از غرب وارد کردند، چیزهایی که تا پیش از آن ندیده بودند و شادمان بودند، غافل از اینکه همراه با تکنولوژی چیزهای نامرئی دیگری هم وارد کشور می شود. آنچه که نوید یک زندگی راحت و رفاه و آرامش را می داد، نتایجی را به دنبال داشت که هرگز نمی توان در تاریخ مردم ایرن و نیز جهان آنرا نادیده گرفت. بعد از قاجاریان، حکومت پهلوی هم این شیوه را به شدت ادامه داد. در هر دو دوره، علاوه بر تکنولوژی، لوازم مصرفی مردم جامعه که غربی ها برای تولید کردنشان برنامه ریزی کرده بودند نیز به ایران وارد می شد. این واردات در اختیار نزدیکان به حکومت بود. آنها هر روز ثروتمندتر می شدند، مردم جامعه مصرف گراتر و نیازمندان فقیرتر.

آن چیزهای نامرئی که به کشور وارد می شد چه بود؟

نوع اندیشیدن (که مهمترین آن است) و یا هرگز نیاندیشیدن (که هدف هم همین بود).

غربی ها می دانستند که با این شیوه به مرور زمان سبک زندگی کردن مردم ایران تغییر داده می شود. نوع پوشش، نوع غذا و نوشیدنی ها، آداب و معاشرت ها، فرهنگ ها، ارزش ها و تمام آنچه که مربوط به هویت ایرانی می شود باید تغییر کند. عامل دیگری که باید تغییر داده شود زبان مردم ایران است تا چیزی با هویت پارسی وجود نداشته باشد.

به تدریج شیوه زندگی کردن بخش زیادی از ایرانیان تغییر داده شد. در واقع، غرب با این شیوه نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا به دنبال ایجاد بازار و پیدا کردن و یا به بیان بهتر پرورش مشتری است.

هرچه مردم مصرف گراتر شوند و از ارزش­ها فاصله بگیرند، غرب پولدارتر می شود. از طرف دیگر با رواج مصرف گرایی در جامعه و ایجاد شکاف طبقاتی و نیز ترویج فرهنگ سکولارسیم، فقیرها فقیرتر می شوند. ی، اعتیاد و فساد در جامعه بیشتر می شود. این هم به سود غرب است، زیرا که همیشه به فکر ایجاد مشتریان بیشتری برای مواد مخدر تولیدی خود است. لازم به ذکر است که این نگاه غرب به مردم دنیا، به ویژه ایرانیان و کشورهای خاورمیانه محدود به دوره های تاریخی که گفته شد نمی شود، بلکه همچنان ادامه دارد و چه بسا امروزه با شیوه های جدیدتر تلاش می شود که مردم این کشورها از ارزش هایشان فاصله بگیرند.

غربی ها اسلام را نشانه گرفته اند، چون می دانند که تعالیم اسلام در تضاد با اهداف آنها است. در اسلام، نژاد برتر و طبقه برتر وجود ندارد و کسی رئیس مردم دنیا نیست.

اما چه باید کرد تا همراه با تکنولوژی آن چیزهای نامرئی وارد کشور نشود؟

این نیازمند آگاهی دادن به مردم است و پیش از آن باید برای هر چیزی که فکر می کنیم ورودش به کشور می تواند مفید باشد باید پیوست فرهنگی نوشته شود. به زبان ساده، باید ببینیم ورود یک تکنولوژی مانند گوشی تلفن همراه چه مزایایی دارد؟ شیوه درست استفاده از آن کدام است؟ و شیوه نادرست آن چیست و نباید به آن عمل کرد؟

متأسفانه، به دلیل شیوع فرهنگ مصرف گرایی، عدم آگاهی برخی مسئولین، آگاهی برخی مسئولین و خیانت کردن آنها به مردم و جامعه، این پیوست فرهنگی نادیده گرفته می شود. چرا؟ زیرا یک عده محدود مجوز واردات این تکنولوژی را به کشور دارا هستند و هرچه بیشتر وارد شود برای آنان بهتر است. بنابراین، واضح است که نگاه بلند مدت غرب برای وابسته کردن کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایرانیان به تکنولوژی ها و فناوری ها ادامه دارد. این به سود غرب است. از یک طرف، مشتریانی برای کالاها و تکنولوژی هایش در همه کشورها دارد و از طرف دیگر هویت، زبان و استقلال مردم دنیا را از بین می برد. در مورد مردم ایران و کشورهای مسلمان که نگاه ویژه تر است، چون آنها با اسلام دشمنی دارند و نمی خواهند اسلام در دنیا گسترش یابد، زیرا آموزه های اسلام در تعارض با اهداف و آرزوهای آنهاست.

با کمی دقت می بینیم که جوامع عوض می شوند، در یک زمان کیف انگلیسی به کشور وارد می شود و در یک زمان کلاه پهلوی و اکنون همه چیز: شبکه های ماهواره ای رایگان، سریال های ترکی، شخصیت های کارتونی که مروج شیطان پرستی و خیال بافی اند و با این کار خیانت، ی، ربا، رشوه، اختلاس، احتکار، دلالی و. بطور نرم نرم در ذهن اقشار مردم جامعه به شکل کارهایی خوب نمایش داده می شود. از طرف دیگر، غربی ها با شگردهای مختلف تلاش می کنند نظام آموزشی مدارس ما را نیز تحت کنترل درآورده و تغییر دهند. یعنی، نسل های مختلف جامعه را آنطور که می خواهند تربیت کنند.

برای مقابله با این حمله همه جانبه غرب به ایران و کشورهای خاورمیانه چه باید کرد؟

گام نخست آگاهی دادن به مردم است. این آگاهی دادن باید از طریق نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، حوزه، رسانه، رادیو، کتاب، سینما، مساجد و . انجام شود. مسئولین که به این مسئله آگاهند باید همت کنند و نه خیانت. اگر امروز شروع به این کار کنیم خیلی بهتر از فردا است. چون غرب همچنان خودش را مسلح تر می کند و ما نباید بی دفاع تسلیم باشیم.

گام بعدی این است که از افراد شناخته شده خواسته شود که کار فرهنگی انجام دهند و نه کارهایی که در جهت اهداف غرب است. این همه یک همت می خواهد، اگر مسئولین خیانت نکنند، اگر مافیا نباشد، اگر آگاه باشیم.

 


 


در کشورهایی که رشد اقتصادی خوبی دارند مبنای اقتصاد، تولید است. این تولید همه حوزه ها مانند کشاورزی، صنایع شیمیایی و پتروشیمی و غیره را در بر می گیرد. متأسفانه در کشور ایران به تولید کنندگان توجه زیادی نمی شود و مردم نیز در این تولید از طریق مشارکت سهیم نمی شوند. با چنین رویکردی همه افراد جامعه و نیز بانک ها و دیگر مراکز رو به مسکن می آورند. یعنی به جای آنکه تولید و محصولات تولیدی و به تبع آن صادرات این محصولات به دیگر کشورها پایه های اقتصاد کشور را شکل دهد، مردم به سمت خرید مسکن و نیز خودرو سوق داده شده اند. در حالیکه اگر به عنوان مثال، کشاورزی مدرن برای یک کشور جزء ارزش های اقتصادی تلقی شود، مردم نیز به این سمت گرایش پیدا می کنند و یا به بیان بهتر خود دولت مردم را در این امور مشارکت می دهد. متأسفانه بیشتر بانک های کشور نیز سپرده های مردم را در حوزه مسکن مصرف می کنند. این عدم مدیریت صحیح اقتصادی در کشور باعث شده که بخش زیادی از مردم با سوء استفاده دلالان در حوزه مسکن و خودرو به نوعی بازیچه دست آنها شده و از اینکه قیمت مسکن یا خودروی آنها بعد از گذشت مدت زمان کوتاهی به میزان خیلی زیاد بیشتر شود احساس خوشحالی کنند. نتیجه این خوسحالی کم ارزش شدن پول کشورمان و نداشتن آرامش در زندگی به دلیل نبود ثبات قیمت و یا حداقل افزایش قیمت های متعارف مسکن، خودرو و  همه نیازمندی های مردم جامعه است. از طرفی برخی افراد هم شغلشان شده معامله گری، غافل از آنکه بازیچه دست دلالان هستند. شاید هم آگاهند و منفعت طلبی را ترجیح می دهند. یعنی این افراد بنابر نیازشان مسکن و خودرو تهیه نمی کنند بلکه به دنبال کسب سودهای کلان هستند. سودهای کلانی که آسیب های آن همه مردم را دچار مشکل می کند. متأسفانه در کشور ما این دلالان هستند که قیمت های حبابی را ایجاد کرده اند. امیدواریم که این رویکردها اصلاح شود، با دلالان و افراد سودجو برخورد شود. راه حل مسأله، تغییر نگاه دولت به پایه های اقتصاد کشور است. 


دشمن همواره در طول تاریخ با شیوه های مختلف تلاشش بر این بوده که هویت و دینمان را از ما بگیرد. اکنون این هدف از طریق جنگ نرم اجرا می شود که آثاری به مراتب بدتر از جنگ نظامی دارد. در این جنگ افرادی که آسیب می بینند در برزخ بی هویتی و بی دینی اسیر می شوند. کودکانمان، نوجوانان، جوانان و به نوعی همه افراد جامعه در این جنگ درگیرند. دیگر در کوچه و خیابان نباید مواظب فرزندانمان باشیم، بلکه آنها از طریق گوشی های لمسی، اینترنت و . در آلوده ترین کوچه های دنیا قرار گرفته اند. استفاده درست از تکنولوژی ایرادی ندارد، ولی نباید تا بدترین شکل ممکن از طریق استفاده نادرست از تکنولوژی در مسیر آسیب های جنگ نرم و آنچه که دشمنانمان می خواهند قرار بگیریم. 


این روزها، دلالان در کشور ایران جولان می دهند. خانه و ماشین می خرند و چند روز بعد آنها را خیلی گرانتر می فروشند. این باعث شده که حتی مردمی که بنا بر نیازشان قصد خرید خانه و ماشین دارند دچار مشکل شوند. نتیجه چنین معامله هایی ایجاد قیمت های حبابی و کم ارزش شدن پول کشور است. این دلالان خائنین به مردم و کشور هستند. همه چیز را به دلار و تحریم نسبت می دهند. این طرز فکر اگر در بین مردم هم رواج پیدا کند، همه دست به دست هم می دهند تا پول کشورمان بی ارزش تر شود و این هدفی است که دشمنان ما به دنبال آن هستند. یعنی هر کس نه با یک رشد متناسب ارزش افزوده مالی که دارد، بلکه با سیر تصاعدی تلاش می کند آنچه را دارد گرانتر بفروشد. این جریان و طرز فکر بدون شک از خارج از کشور و نیز توسط افرادی که دشمنان ما در آنها نفوذ کرده اند، هدایت می شود. در کجای تاریخ کشورمان بخش زیادی از مردم تا این اندازه از ارزش ها فاصله گرفته بوده اند؟ این نتیجه استفاده نادرست از ماهواره، فضاهای مجازی، گوشی های هوشمند و تکنولوژی های وارداتی به کشور است که مردم را از ارزش هایی که همیشه به خاطر آنها در جهان شناخته می شدند، دور کرده است. بخش زیادی از مردم عوض شده اند، منفعت طلبی بیداد می کند و در کشور نوعی سکولاریسم دارد رواج می یابد. باید هدف ها و ارزش هایمان را که برای آن هزینه ها داده ایم با هیچ چیز عوض نکنیم. 


یکی از بزرگترین دروغ های دنیا، عشق است. البته منظور این نیست که عشق زمینی وجود ندارد. اکثر کسانی که ادعای عشق دارند، بعد از رسیدن به هدف، فرد مقابل خود را اذیت می کنند، باعث رنجش خاطر او می شوند، آزارش می دهند و فقط به فکر خود خودخواه خویشتن اند. در حالیکه عشق سراسر احترام، ایثار و مهربانی است. عشق در ذات خود نوعی غنا دارد. در عشق توقع و انتظار وجود ندارد. روابط آدم ها در زمین وقتی می تواند اسم عشق به خود بگیرد که رنگ و بویی خدایی داشته باشد، زیرا خدا بی هیچ توقع و بی حساب به بندگانش عشق می ورزد. 


از طریق دین می توان به معنا، حقیقت، عشق و زیبایی رسید. نیاز بشر امروز دین است، امّا نه  دینی که ابزار باشد. علم، هنر و اخلاق در آموزه های دین اسلام به بالاترین مرتبه خود می رسد. علّت سرگردانی های بشر و تنزّل اخلاق در دنیای امروز، عدم آگاهی از مفاهیم عمیق و انسانساز دین اسلام است. در بیشتر کشورهای دنیا مسلمانان را به عنوان تروریست می شناسند. این یعنی اینکه مسلمانان نتوانسته اند در برابر تبلیغات منفی که علیه آنها انجام می شود کار زیادی بکنند. هر مسلمان می تواند یک سفیر فرهنگی-اخلاقی برای تمام مردم دنیا باشد و به جای اینکه همواره از تکنولوژی های وارداتی از دیگر کشورها استفاده نادرست کند و یا حداقل در جهت وقت گذرانی با آنها مشغول شود، می تواند اسلام واقعی را به دیگر مردم دنیا نیز معرفی کند. 



دوستی ثروت بزرگی است.


دوست خوب

همیشه یار است، نه بار

تو را به خاطر خودت می خواهد

یکرنگ است و ظاهرش با باطنش فرقی نمی کند.

اگر به خطا رفتی، جلویت را می گیرد که بیشتر خطا نکنی

قدردان است و با وجدان.


دوستی واقعی، رنگی خدایی دارد.



بزرگترین عامل ایجاد تورم، ایجاد نگرانی در مردم و بی ارزش کردن پول کشور، سیستم بانکداری بیمار ایران است. بانک ها به سپرده مردم، سود می دهند و به مردم با دریافت بهره وام می دهند. این یعنی بانکداری ربوی که با وجود اینکه مراجع تقلید به این مسئله و پیامدهای آن هشدار داده اند، اما هنوز اصلاح نشده است. دولت هم از بانک ها وام می گیرد. راه حل مسئله ترویج سنت قرض الحسنه واقعی است. یعنی ایجاد مراکزی که کاملا بصورت شرعی از طریق سپرده افرادی که نیات خیر دارند، به مردم پول قرض بدهند و فقط همان مقدار پولی که قرض داده اند، پس بگیرند.  


سال هاست که سبک زندگی بیشتر مردم ایران بدون آنکه متوجه باشند از جای دیگری کنترل می شود و اکنون تغییر کرده است. دشمنان ما با استفاده از عنصر نفوذ در خیلی از افراد داخل کشور که در موقعیت های کلیدی فعالیت می کنند سبک زندگی غیر ایرانی و غربی را ترویج می داده و می دهند. رسانه های داخلی نیز با الگو گرفتن از غرب مصرف گرایی و سبک زندگی غیر ایرانی را ترویج می دهند.  هر چه بیشتر شارژ بگیری جایزه می گیری! هرچه بیشتر لباس کثیف کنی پودر لباسشویی بیشتری می خری و جایزه می گیری! هرچه بیشتر رب و مواد غذایی بگیری پیامک می فرستی و جایزه می گیری! و همه این کارها به نوعی مردم ما را به احتکار خانگی اجناس تشویق می کند و مردم در بالا بردن نرخ تورم سهیم می شوند بدون آنکه به این مطلب فکر کنند. این تغییر سبک زندگی فقط به مواد مصرفی محدود نمی شود بلکه ابعاد گسترده تری دارد و آموزش و پرورش و دانشگاه های ما را نیز هدف قرار داده است. در واقع خط فکری فرزندان و جوانان کشور از همان ابتدا باید مطابق خواست آنها شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت اصلاح آن غیر ممکن یا خیلی دشوار می شود. در این طرز فکر و شیوه زندگی هر کس به فکر منافع خودش است و تعالیم اسلام و نوعدوستی جایگاهی ندارد. این به معنای ساده همان ترویج سکولاریسم در ایران است. مطلب ناراحت کننده این است که خیلی از نخبگان و خواص ما نیز این طرز فکر را پذیرفته اند و آنرا نوعی امروزی بودن و حرکت در جهت دنیای بدون مرز می دانند و نمی دانند که دشمنان ما می خواهند دین و هویت و زبان و کشورمان را از ما بگیرند!


اما راهکار چیست؟


مردم فهیم و آگاه ما باید هشیار باشند و دیگران را آگاه کنند. باید به فرزندان و نسل های جدید و جوانانمان ماهیت دشمنان ایران و اسلام را معرفی کنند. این دشمنان هم عناصر نفوذی داخلی هستند و هم بیگانگانی که دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند.




با کمی دقت در وضعیت اقتصادی جامعه ایران متوجه می شویم که این خودمان هستیم که  در بالا رفتن و بالا ماندن قیمت خیلی از کالاها و مسکن و خودرو سهیم هستیم. درست است که ت های نادرست در خیلی از حوزه ها مردم را به این سمت هدایت می کند اما این خود ما هستیم که باید در جامعه رعایت انصاف را از یاد نبریم و به خریدن آنچه که قیمت منصفانه ای ندارد اقدام نکنیم.  اما درست برعکس است زیرا قیمت ها هرچه بالاتر می رود مردم بدون اینکه متوجه باشند برای خرید کردن حریص تر می شوند. مردم در جریان یک رودخانه وارد شده اند و هرجا برود با آن می روند. اما باید همت کرد. همه باید نه بگویند تا انصاف از یاد رفته به جامعه برگردد. تا آنکه منصف نیست بداند که این رسم مسلمانی و انسانیت نیست. نباید بگوییم بد است که چون آجیل گران شده نخریم به این خاطر که دیگران به ما چه خواهند گفت. باید افرادی از جامعه که تمکن مالی خوبی دارند همت کنند و به خریدن به عنوان مثال آجیل گران قیمت نه بگویند تا این کار یک فرهنگ شود. با این کار نشان می دهند که حواسشان به قشر کم درآمد جامعه هم هست و این یعنی همان مسلمانی و انسانیت. ما مردم خوبی هستیم نباید وارد جریان هر رودخانه ای شویم. باید به همدیگر خوبی ها را یادآوری کنیم و دستانمان را زنجیروار به همدیگر گره بزنیم. ما می توانیم.


با کمی دقت در وضعیت اقتصادی جامعه ایران متوجه می شویم که این خودمان هستیم که  در بالا رفتن و بالا ماندن قیمت خیلی از کالاها، مسکن و خودرو سهیم هستیم. درست است که ت های نادرست در خیلی از حوزه ها مردم را به این سمت هدایت می کند، اما این خود ما هستیم که باید در جامعه رعایت انصاف را از یاد نبریم و به خریدن آنچه که قیمت منصفانه ای ندارد اقدام نکنیم.  اما درست برعکس است، زیرا قیمت ها هرچه بالاتر می رود مردم بدون اینکه متوجه باشند برای خرید کردن حریص تر می شوند. مردم در جریان یک رودخانه وارد شده اند و هرجا برود با آن می روند. اما باید همّت کرد. همه باید نه بگویند تا انصاف از یاد رفته به جامعه برگردد. تا آنکه منصف نیست بداند که این رسم مسلمانی و انسانیت نیست. نباید بگوییم بد است که چون آجیل گران شده نخریم به این خاطر که دیگران به ما چه خواهند گفت. باید افرادی از جامعه که تمکن مالی خوبی دارند همت کنند و به خریدن به عنوان مثال آجیل گران قیمت نه بگویند تا این کار یک فرهنگ شود. با این کار نشان می دهند که حواسشان به قشر کم درآمد جامعه هم هست و این یعنی همان مسلمانی و انسانیت. ما مردم خوبی هستیم، نباید وارد جریان هر رودخانه ای شویم. باید به همدیگر خوبی ها را یادآوری کنیم و دستانمان را زنجیروار به همدیگر گره بزنیم. ما می توانیم.


سال هاست که سبک زندگی بیشتر مردم ایران بدون آنکه متوجه باشند از جای دیگری کنترل می شود و اکنون تغییر کرده است. دشمنان ما با استفاده از عنصر نفوذ در خیلی از افراد داخل کشور که در موقعیت های کلیدی فعالیت می کنند سبک زندگی غیر ایرانی و غربی را ترویج می داده و می دهند. رسانه های داخلی نیز با الگو گرفتن از غرب مصرف گرایی و سبک زندگی غیر ایرانی را ترویج می دهند.  هر چه بیشتر شارژ بگیری جایزه می گیری! هرچه بیشتر لباس کثیف کنی پودر لباسشویی بیشتری می خری و جایزه می گیری! هرچه بیشتر رب و مواد غذایی بگیری پیامک می فرستی و جایزه می گیری! و همه این کارها به نوعی مردم ما را به احتکار خانگی اجناس تشویق می کند و مردم در بالا بردن نرخ تورم سهیم می شوند بدون آنکه به این مطلب فکر کنند. این تغییر سبک زندگی فقط به مواد مصرفی محدود نمی شود بلکه ابعاد گسترده تری دارد و آموزش و پرورش و دانشگاه های ما را نیز هدف قرار داده است. در واقع خط فکری فرزندان و جوانان کشور از همان ابتدا باید مطابق خواست آنها شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت اصلاح آن غیر ممکن یا خیلی دشوار می شود. در این طرز فکر و شیوه زندگی هر کس به فکر منافع خودش است و تعالیم اسلام و نوعدوستی جایگاهی ندارد. این به معنای ساده همان ترویج سکولاریسم در ایران است. مطلب ناراحت کننده این است که خیلی از نخبگان و خواص ما نیز این طرز فکر را پذیرفته اند و آنرا نوعی امروزی بودن و حرکت در جهت دنیای بدون مرز می دانند و نمی دانند که دشمنان ما می خواهند دین و هویت و زبان و کشورمان را از ما بگیرند!


اما راهکار چیست؟


مردم فهیم و آگاه ما باید هشیار باشند و دیگران را آگاه کنند. باید به فرزندان و نسل های جدید و جوانانمان ماهیت دشمنان ایران و اسلام را معرفی کنند. این دشمنان هم عناصر نفوذی داخلی هستند و هم بیگانگانی که دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند.




تلفن های همراه، 

پیام های کوتاه، 

درآمدهای میلیاردی 

به کام عده ای خاص

 از جیب مردم ما

جایزه های عالی.


این است یکی از آن چیزهایی که در جامعه ما رونق گرفته و رسانه، مسئولان و دیگر دست اندر کاران نیز از آن خوشحالند و هر روز بیشتر و بیشتر می شود! چرا؟ چون برایشان سود دارد!

این در حالی است که این پول ها می تواند به جای اینکه در جیب عده ای خاص برود، در جهت تولید و فراهم نمودن رفاه برای مردم هزینه شود و یا از مردم خواسته شود که همین پول ها را به دولت بدهند تا آنها را در امور مهم تولیدی و رونق گرفتن صنایع و استقلال کشور در حوزه های مختلف اقتصادی و صنعتی سهیم کند.

اینکه مسئولین ما به مشارکت مردم در امور تولیدی و صنعتی ذکر شده اهمیت نمی دهند یک مسئله است. اما، این خود ما هستیم که باید مطالبه گر باشیم و به ایجاد بازار پیامک فرستادن در رسانه واکنش نشان دهیم. حداقل کاری که باید انجام داد نه گفتن به ورود به چنین پیامک بازی هایی است.

عجیب است که بخش زیادی از مردم جامعه در زیر فشار اقتصادی هستند، اما مسئولین ما به جای کم کردن این فشارها از طریق مساعدت گرفتن از خود مردم با سهیم کردنشان در صنایع، آنها را سرگرم پیامک بازی می کنند. این به دور از انصاف و مسلمانی است که خیلی ها در این اوضاع نابسامان اقتصادی عید ندارند و عده ای خاص که باید وکیل و مدافع حقوق مردم باشند، به فکر منافع خودشان هستند و سرمایه های کشور را به تاراج می برند.




سال ها می گذرد، روزها نیز از پی هم می آیند و می رورند. هر روز کودکان زیادی در کشورهای مسلمان دنیا به سوء تغذیه دچار می شوند و عده ای نیز می میرند و یا به خاطر جنگ و بحران در خاورمیانه شهید می شوند: در آغوش مادرانشان، در کوچه ها به هنگام بازی، در مدرسه و یا در شبیخون زدن های دشمن. این دشمن یا بیگانه است و یا مسلمانی بوده که از بیگانه هم بدتر شده است. چرا یک کشور مسلمان بر سر مردم کشور مسلمان دیگر بمب می اندازد؟ چراهای بسیاری وجود دارد که ناراحت کننده است. امّا، آنچه مهم تر است آگاهی نسبت به علت ایجاد چنین مسائلی است. در واقع، مسلمان ها آنقدر از هم دور نگه داشته شده اند و وحدت و انسجام آنها با شیوه های مختلف مورد هجوم واقع شده که سال ها است که هر کشور بیگانه ای به خود اجازه می دهد که به مقدسات آنها و یا عقاید و باورهایشان اهانت کند. ریشه این مسئله به ناآگاهی برخی کشورهای مسلمان خلیج نشین بر می گردد که تمام امکانات مادی و معنوی شان را در خدمت دشمنان اسلام و مسلمین قرار داده اند. چرا؟ چون فکر می کنند همین که نفت داشته باشی کافی است و با پول نفت و بدون زحمت می توانی همه چیز داشته باشی: سلاح، بمب افکن، جنگده، رفاه و تکنولوژی. در مقابل، به این فکر نمی کنند که همه این چیزها را خودشان ندارند بلکه به آنها می دهند و کشورشان هر روز وابسته تر می شود و به بیان بیگانگان گاو شیردهی می شود که برایشان شیر تولید می کند. ذلّت از این بالاتر؟ و این طرز فکری است که به کشور ما نیز تزریق شده است؟ یعنی مردم آنقدر تحت فشار قرار بگیرند (آن هم توسط خودی ها که همان دلالان، اختلاس گران، محتکران و ان هستند) که به این ذلّت تن در دهند. دشمنان ما از وحدت و انسجام مسلمانان هراس دارند، چون می دانند که اگر تمام مسلمانان دنیا متحد شوند دیگر آنها به اهدافشان نمی رسند: نمی توانند نفت و دارایی های مسلمانان را به غارت ببرند، نمی توانند آنها را از همه جهت به خود وابسته کنند و بازارشان کساد می شود.


واضح است که مؤثرترین و بهترین کار این است که همه مسلمانان جهان از هر مذهب و فرقه ای که هستند با یکدیگر متحدشوند و یک تمدن اسلامی شکل بگیرد. این تمدن اسلامی می تواند آنقدر مهم و کارآمد باشد که مسلمان ها در روابط اقتصادی شان پول واحدی به غیر از دلار استفاده کنند، در حوزه علم و تکنولوژی خوکفا شوند و آنرا به دیگر نقاط دنیا صادر کنند، خودشان منابع و مواد اولیه طبیعی را به مواد مفید و با ارزش افزوده بالا تبدیل کنند و وابستگی به دیگر کشورها را حذف کنند، آنقدر پشت هم باشند که هیچ کشوری به خود اجازه ندهد به خاک و ناموس مسلمانان کند و کودکانشان را از بازی های کودکانه محروم کند.


با امید آگاه شدن همه مسلمانان جهان به این مسأله و همکاری و تعاون همه برای رسیدن به چنین تمدن اسلامی.


سال ها می گذرد، روزها نیز از پی هم می آیند و می روند. هر روز کودکان زیادی در کشورهای مسلمان دنیا به سوء تغذیه دچار می شوند و عده ای نیز می میرند و یا به خاطر جنگ و بحران در خاورمیانه شهید می شوند: در آغوش مادرانشان، در کوچه ها به هنگام بازی، در مدرسه و یا در شبیخون زدن های دشمن. این دشمن یا بیگانه است و یا مسلمانی که از بیگانه هم بدتر شده است. چرا یک کشور مسلمان بر سر مردم کشور مسلمان دیگر بمب می اندازد؟ چراهای بسیاری وجود دارد که ناراحت کننده است. امّا، آنچه مهم تر است آگاهی نسبت به علت ایجاد چنین مسائلی است. در واقع، مسلمان ها آنقدر از هم دور نگه داشته شده اند و وحدت و انسجام آنها با شیوه های مختلف مورد هجوم واقع شده که سال ها است که هر کشور بیگانه ای به خود اجازه می دهد که به مقدسات آنها و یا عقاید و باورهایشان اهانت کند. ریشه این مسئله به ناآگاهی برخی کشورهای مسلمان خلیج نشین بر می گردد که تمام امکانات مادی و معنوی شان را در خدمت دشمنان اسلام و مسلمین قرار داده اند. چرا؟ چون فکر می کنند همین که نفت داشته باشی کافی است و با پول نفت و بدون زحمت می توانی همه چیز داشته باشی: سلاح، بمب افکن، جنگنده، رفاه و تکنولوژی. در مقابل، به این فکر نمی کنند که همه این چیزها را خودشان ندارند بلکه به آنها می دهند و کشورشان هر روز وابسته تر می شود و به بیان بیگانگان گاو شیردهی می شود که برایشان شیر تولید می کند. ذلّت از این بالاتر؟ و این طرز فکری است که به کشور ما نیز تزریق شده است؟ یعنی مردم آنقدر تحت فشار قرار بگیرند (آن هم توسط خودی ها که همان دلالان، اختلاس گران، محتکران و ان هستند) که به این ذلّت تن در دهند. دشمنان ما از وحدت و انسجام مسلمانان هراس دارند، چون می دانند که اگر تمام مسلمانان دنیا متحد شوند دیگر آنها به اهدافشان نمی رسند: نمی توانند نفت و دارایی های مسلمانان را به غارت ببرند، نمی توانند آنها را از همه جهت به خود وابسته کنند و بازارشان کساد می شود.


واضح است که مؤثرترین و بهترین کار این است که همه مسلمانان جهان از هر مذهب و فرقه ای که هستند با یکدیگر متّحد شوند و یک تمدن اسلامی شکل بگیرد. این تمدن اسلامی می تواند آنقدر مهم و کارآمد باشد که مسلمان ها در روابط اقتصادی شان پول واحدی به غیر از دلار استفاده کنند، در حوزه علم و تکنولوژی خودکفا شوند و آنرا به دیگر نقاط دنیا صادر کنند، خودشان منابع و مواد اولیه طبیعی در دسترسشان را به مواد مفید و با ارزش افزوده بالا تبدیل کنند و وابستگی به دیگر کشورها را حذف کنند، آنقدر پشت هم ایستاده باشند که هیچ کشوری به خود اجازه ندهد به خاک و ناموس مسلمانان کند و کودکانشان را از بازی های کودکانه محروم کند.


با امید به آگاه شدن همه مسلمانان جهان به این مسأله و همکاری و مشارکت همه برای رسیدن به چنین تمدن اسلامی.


یک زن غیر مسلمان وقتی به کشورهای اسلامی سفر می کند پوششی بر سر می گذارد، با آنکه از حجاب چیزی نمی داند، امّا برخی از ن ایرانی وقتی به کشورهای دیگر می روند، با وجود اینکه در یک کشور اسلامی زندگی کرده اند، بی حجاب می شوند. مطلب عجیب تر اینست که این کار برای آنان خیلی خوشایند است و آنرا آزادی می دانند. اگر یک فرد ناآگاه این کار را انجام دهد، شاید بتوان گفت او نمی داند، امّا واقعیّت این است که برخی از بازیگران، پزشکان و افراد تحصیل کرده جامعه ایران این کار را انجام می دهند! 

امّا چرا؟ برای دیده شدن؟ برای آزادی؟ برای همرنگ دیگران شدن؟ و یا از ترس از دست دادن جایگاه و اینکه دیگران با آنها ارتباط برقرار نکنند؟

ازطرفی، درداخل ایران نیز این بی حجاب بودن هر روز بیشتر و بیشتر می شود: در کوچه و خیابان، در خودروها، در پارتی ها و نیز در روستاها. 

همه این ها نشان می دهد که یک ناآگاهی درباره حقیقت اسلام وجود دارد و پیام های انسان ساز اسلام فراموش شده است. این همان چیزی است که دشمنان ما می خواهند. در واقع، آنها می خواهندکه ن ما بی حجاب باشند تا زمینه ارتکاب گناه در مردان بیشتر شود و غیرت نیز که ویژگی شاخص مردان ایرانی است از بین برود. با کمی دقّت متوجّه می شویم که آنها تا اندازه زیادی به این هدفشان رسیده اند. رسیدن به این هدف برنامه ریزی شده بوده و آنها از طریق شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی، اینترنت و . بطور نرم نرم مسیر فکر و اعتقاد مردم و نیز خیلی از مسئولین ما را آنطور که خودشان می خواهند تغییر داده اند. آنها برای رسیدن به اهدافشان و دور کردن مردم از اسلام و اخلاق هزینه می کنند و هر روز با کمک گرفتن از نخبگانشان نقشه های جدیدتری را طراحی می کنند.

با این همه نباید فراموش کنیم که:

 اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است.

درست است که خدا به نیّت و قلب بنده ­اش آگاه است، امّا نباید هر شخص درباره آنچه که خدا فرموده مطابق خواست خودش عمل کرده و تفسیر به رأی کند. البته، این را هم باید خاطر نشان کرد که نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه در حوزه آنگونه که باید درباره حقیقت دین اسلام صحبت نمی شود. در اجتماع هم بی عدالتی، اختلاس، احتکار، ربا، رشوه، ی و فساد وجود دارد. بهترین راه امّا برای درک حقیقت اسلام، مطالعه و بهره گرفتن از درس بزرگان دین و معرفت است. مطالعه آن چیزی است که جامعه ایران با آن بیگانه شده است. البته باید کتاب های خوب را خواند و گرنه کتابی که خوب نباشد مسیر فکری فرد را منحرف می کند و نفوذ و تأثیرگذاری های نادرست خیلی وقت ها از طریق کتاب، سینما و حتّی هنر است که البته به ظاهر هنر نامیده شده ولی در واقع هنر نیست.

به امید آنکه همه این ن با قلب های مهربانشان، آنقدر نسبت به حقیقت دین اسلام آگاه شوند، که هیچ گاه حجاب از سر بر ندارند، تأثیرگذار باشند به جای اینکه تأثیر بپذیرند و دین اسلام را به جهانیان معرفّی کنند.


 

 

 



سال هاست که سبک زندگی بیشتر مردم ایران بدون آنکه متوجه باشند از جای دیگری کنترل می شده و اکنون تغییر کرده است. دشمنان ما با استفاده از عنصر نفوذ در خیلی از افراد داخل کشور که در موقعیت های کلیدی فعالیت می کنند سبک زندگی غیر ایرانی و غربی را ترویج می داده و می دهند. رسانه های داخلی نیز با الگو گرفتن از غرب، مصرف گرایی و سبک زندگی غیر ایرانی را ترویج می دهند.  هر چه بیشتر شارژ بگیری جایزه می گیری! هرچه بیشتر لباس کثیف کنی پودر لباسشویی بیشتری می خری و جایزه می گیری! هرچه بیشتر رب و مواد غذایی بگیری پیامک می فرستی و جایزه می گیری! و همه این کارها به نوعی مردم ما را به احتکار خانگی اجناس تشویق می کند و مردم در بالا بردن نرخ تورم سهیم می شوند، بدون آنکه به این مطلب فکر کنند. این تغییر سبک زندگی فقط به مواد مصرفی محدود نمی شود بلکه ابعاد گسترده تری دارد و آموزش و پرورش و دانشگاه های ما را نیز هدف قرار داده است. در واقع خط فکری فرزندان و جوانان کشور از همان ابتدا باید مطابق خواست آنها شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت اصلاح آن غیر ممکن یا خیلی دشوار می شود. در این طرز فکر و شیوه زندگی هر کس به فکر منافع خودش است و تعالیم اسلام و نوعدوستی جایگاهی ندارد. این به معنای ساده همان ترویج سکولاریسم در ایران است. مطلب ناراحت کننده این است که خیلی از نخبگان و خواص ما نیز این طرز فکر را پذیرفته اند و آنرا نوعی امروزی بودن و حرکت در جهت دنیای بدون مرز می دانند و نمی دانند که دشمنان ما می خواهند دین، هویت و زبانمان را از ما بگیرند!


اما راهکار چیست؟


مردم فهیم و آگاه ما باید هشیار باشند و دیگران را آگاه کنند. باید به فرزندان و نسل های جدید و جوانانمان ماهیت دشمنان ایران و اسلام را معرفی کنند. این دشمنان هم عناصر نفوذی داخلی هستند و هم بیگانگانی که دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند.




یک زن غیر مسلمان وقتی به کشورهای اسلامی سفر می کند پوششی بر سر می گذارد، با آنکه از حجاب چیزی نمی داند، امّا برخی از ن ایرانی وقتی به کشورهای دیگر می روند، با وجود اینکه در یک کشور اسلامی زندگی کرده اند، بی حجاب می شوند. مطلب عجیب تر اینست که این کار برای آنان خیلی خوشایند است و آنرا آزادی می دانند. اگر یک فرد ناآگاه این کار را انجام دهد، شاید بتوان گفت او نمی داند، امّا واقعیّت این است که برخی از بازیگران، پزشکان و افراد تحصیل کرده جامعه ایران این کار را انجام می دهند! 

امّا چرا؟ برای دیده شدن؟ برای آزادی؟ برای همرنگ دیگران شدن؟ و یا از ترس از دست دادن جایگاه و اینکه دیگران با آنها ارتباط برقرار نکنند؟

ازطرفی، درداخل ایران نیز این بی حجاب بودن هر روز بیشتر و بیشتر می شود: در کوچه و خیابان، در خودروها، در پارتی ها و نیز در روستاها. 

همه این ها نشان می دهد که یک ناآگاهی درباره حقیقت اسلام وجود دارد و پیام های انسان ساز اسلام فراموش شده است. این همان چیزی است که دشمنان ما می خواهند. در واقع، آنها می خواهندکه ن ما بی حجاب باشند تا زمینه ارتکاب گناه در مردان بیشتر شود و غیرت نیز که ویژگی شاخص مردان ایرانی است از بین برود. با کمی دقّت متوجّه می شویم که آنها تا اندازه زیادی به این هدفشان رسیده اند. رسیدن به این هدف برنامه ریزی شده بوده و آنها از طریق شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی، اینترنت و . بطور نرم نرم مسیر فکر و اعتقاد مردم و نیز خیلی از مسئولین ما را آنطور که خودشان می خواهند تغییر داده اند. آنها برای رسیدن به اهدافشان و دور کردن مردم از اسلام و اخلاق هزینه می کنند و هر روز با کمک گرفتن از نخبگانشان نقشه های جدیدتری را طراحی می کنند.

با این همه نباید فراموش کنیم که:

 اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است.

درست است که خدا به نیّت و قلب بنده ­اش آگاه است، امّا نباید هر شخص درباره آنچه که خدا فرموده مطابق خواست خودش عمل کرده و تفسیر به رأی کند. البته، این را هم باید خاطر نشان کرد که نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه در حوزه آنگونه که باید درباره حقیقت دین اسلام صحبت نمی شود. در اجتماع هم بی عدالتی، اختلاس، احتکار، ربا، رشوه، ی و فساد وجود دارد. بهترین راه امّا برای درک حقیقت اسلام، مطالعه و بهره گرفتن از درس بزرگان دین و معرفت است. مطالعه آن چیزی است که جامعه ایران با آن بیگانه شده است. البته باید کتاب های خوب را خواند و گرنه کتابی که خوب نباشد مسیر فکری فرد را منحرف می کند و نفوذ و تأثیرگذاری های نادرست خیلی وقت ها از طریق برخی کتاب ها و آثار سینمایی و حتّی سوء استفاده از هنر است که البته به ظاهر هنر نامیده شده ولی در واقع هنر نیست.

به امید آنکه همه این ن با قلب های مهربانشان، آنقدر نسبت به حقیقت دین اسلام آگاه شوند، که هیچ گاه حجاب از سر بر ندارند، تأثیرگذار باشند به جای اینکه تأثیر بپذیرند و دین اسلام را به جهانیان معرفّی کنند.


 

 

 



نسل جوان سرمایه های یک جامعه اند و خیلی مهم است که بدانیم جوانانمان به چه می اندیشند و چگونه فکر می کنند. شکل گیری ایدئولوژی فکری هر فرد تابع عوامل مختلفی است که از جمله آن می توان به محیط خانواده، دوستان و آشنایان اشاره کرد. بعلاوه، ت های حاکم بر نظام آموزش و پرورش و دانشگاه نیز در شکل گیری خط مشی فکری افراد تأثیر بسزایی دارد. در کنار همه این عوامل آنچه امروزه بر نوع نگاه همه اقشار جامعه به مسائل خیلی تأثیر گذار بوده نقش رسانه، اینترنت و فضاهای مجازی است. با کمی دقّت متوجّه می شویم که متأسفانه در دهه های اخیر رسانه تلاش کرده که مصرف گرایی را ترویج دهد و روحیه کار و تلاش برای رسیدن به هدف را نیز در خیلی از افراد تضعیف کرده است.

در مورد اینترنت و فضای مجازی هم البته بحث بسیار است. واقعیت این است که جامعه ایران زمانی که به این ابزارها دسترسی نداشت از نظر اخلاقی در وضعیت بسیار بهتری بسر می برد. به جای استفاده مفید هر شخص بنا به نوع کاری که انجام می­دهد در حوزه علمی، آموزشی، تجاری و ، بیشتر مردم از این ابزارها سوء استفاده می کنند. در واقع، این فضاها ابزاری شده است برای وقت گذرانی، دانلود فیلم و موسیقی بدون رعایت حقوق صاحبان آثار، آلوده شده فکر، جسم و روح، سرک کشیدن به حریم شخصی افراد، شایعه پراکنی، ترویج مد و فرهنگ غیر ایرانی و اسلامی، تبلیغات منفی، ترور شخصیّت و هزاران آلودگی اخلاقی و فرهنگی. خوب با کمی تأمّل یک شخص آگاه نباید بیاندیشد که چرا باید این ابزارها در اختیارمان باشد؟ اگر نباشد مگر چه چیزی را از دست می دهیم؟ آیا از دنیا عقب می مانیم؟ یا به گذشته بنگریم و از بزرگترها بپرسیم: زمانیکه این ابزارها نبود، زندگی ها بهتر نبود؟ آیا این بی اخلاقی­ها وجود داشت؟

پاسخی که خیلی از مسئولین می دهند و خیلی از مردم هم باور می کنند این است که دنیا عوض شده و ما هم باید با دنیای جدید خودمان را هماهنگ کنیم. امّا حقیقت اینست که این ابزارها با هدف خشکاندن پایه های فکری و اعتقادی همه اقشار جامعه ایران و کشورهای مسلمان خاورمیانه طراّحی شده است. نسلی که فکر نکند و فکرش در جهت خواسته های دشمنان ایران و اسلام تغییر داده شود، به مرور زمان همه چیزش به تاراج می رود: غیرتش، دینش، هویتش. این ابزارها همان بمب افکن ها و سلاح های جنگ نرم اند که هر روز به جوانان زیادی در جامعه ایران آسیب وارد می کنند. بنابراین، پاسخ مسئولین به این مسأله نه از روی نیّت خیر برای مردم، بلکه یک خیانت است. اگر مسئولین ما این ابزارها را بدون محدودیّت سنی و نوع استفاده اشخاص بطور آزادانه در اختیار مردم نگذارند، مردم و جوانانمان طور دیگری می اندیشند. این حق فرزندانمان است که در مدارس، دانشگاه ها و جامعه به یک اینترنت امن دسترسی داشته باشند و نه به اینترنت و فضای مجازی که در آن همه نوع فسادی دیده می شود.

دنیایی را تصوّر کنید بدون جنگ نرم! هر جنگی یک روز خاتمه می یابد، امّا جنگ نرم علیه ما سال ها است که شروع شده است و ادامه دارد. برای اینکه در این نبرد نابرابر پیروز باشیم باید بپا­خیزیم و نه بگوئیم به هر تکنولوژی واردتاتی که سودی برای ما ندارد و فقط یک بمب افکن یا سلاح دشمن در جنگ نرم است. باید از هر ابزاری فقط در جهت درست و مفید و آنهم در حد رفع نیازهای کاری، علمی و تجاری استفاده کنیم و چه اشکال دارد که این ابزار حتّی با کمی ایراد در ابتدای شروع به کارش ایرانی باشد؟ حتّی اگر سال ها گذشت و مسئولینمان ابزارهای امن و خوب در اختیارمان نگذاشتند، نباید در این نبرد نابرابر عقب بنشینیم. باید اعتنا نکرد به هر آنچه که دشمن در این جنگ در اختیار خودمان قرار می دهد تا ریشه های فکر و اندیشه، اخلاق و غیرت و انسانیّت را در بین ما بخشکاند. ما در این جنگ نباید با سلاحی که دشمن در اختیارمان قرار داده همدیگر را نابود کنیم! این مسأله شایسته مردم ایران نیست، به دور از غیرت ایرانی است. چاقوهای ضامن دارمان را در بیاوریم! این چاقوها همان قلم و اندیشه ماست که با مطالعه هر روز پربارتر می­ شود. این سلاح به مراتب کاری تر از جنگنده ­های دشمن در جنگ نرم است. چقدر خوب است که در باب اسلام راستین و  قرآن مطالعه کنیم، زیرا می توانید هم خودمان با این معارف ارزشمند آشنا شویم و هم مردم دنیا را با چهره واقعی اسلام آشنا کنیم.



یک زن غیر مسلمان وقتی به کشورهای اسلامی سفر می کند پوششی بر سر می گذارد، با آنکه از حجاب چیزی نمی داند، امّا برخی از ن ایرانی وقتی به کشورهای دیگر می روند، با وجود اینکه در یک کشور اسلامی زندگی کرده اند، بی حجاب می شوند. مطلب عجیب تر اینست که این کار برای آنان خیلی خوشایند است و آنرا آزادی می دانند. اگر یک فرد ناآگاه این کار را انجام دهد، شاید بتوان گفت او نمی داند، امّا واقعیّت این است که برخی از بازیگران، پزشکان و افراد تحصیل کرده جامعه ایران این کار را انجام می دهند! 

امّا چرا؟ برای دیده شدن؟ برای آزادی؟ برای همرنگ دیگران شدن؟ و یا از ترس از دست دادن جایگاه و اینکه دیگران با آنها ارتباط برقرار نکنند؟

ازطرفی، درداخل ایران نیز این بی حجاب بودن هر روز بیشتر و بیشتر می شود: در کوچه و خیابان، در خودروها، در پارتی ها و نیز در روستاها. 

همه این ها نشان می دهد که یک ناآگاهی درباره حقیقت اسلام وجود دارد و پیام های انسان ساز اسلام فراموش شده است. این همان چیزی است که دشمنان ما می خواهند. در واقع، آنها می خواهندکه ن ما بی حجاب باشند تا زمینه ارتکاب گناه در مردان بیشتر شود و غیرت نیز که ویژگی شاخص مردان ایرانی است از بین برود. با کمی دقّت متوجّه می شویم که آنها تا اندازه زیادی به این هدفشان رسیده اند. رسیدن به این هدف برنامه ریزی شده بوده و آنها از طریق شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی، اینترنت و . بطور نرم نرم مسیر فکر و اعتقاد مردم و نیز خیلی از مسئولین ما را آنطور که خودشان می خواهند تغییر داده اند. آنها برای رسیدن به اهدافشان و دور کردن مردم از اسلام و اخلاق هزینه می کنند و هر روز با کمک گرفتن از نخبگانشان نقشه های جدیدتری را طراحی می کنند.

با این همه نباید فراموش کنیم که:

 اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است.

درست است که خدا به نیّت و قلب بنده ­اش آگاه است، امّا نباید هر شخص درباره آنچه که خدا فرموده مطابق خواست خودش عمل کرده و تفسیر به رأی کند. البته، این را هم باید خاطر نشان کرد که نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه در حوزه آنگونه که باید درباره حقیقت دین اسلام صحبت نمی شود. در اجتماع هم بی عدالتی، اختلاس، احتکار، ربا، رشوه، ی و فساد وجود دارد. بهترین راه امّا برای درک حقیقت اسلام، مطالعه و بهره گرفتن از درس بزرگان دین و معرفت است. مطالعه آن چیزی است که جامعه ایران با آن بیگانه شده است. البته باید کتاب های خوب را خواند و گرنه کتابی که خوب نباشد مسیر فکری فرد را منحرف می کند و نفوذ و تأثیرگذاری های نادرست خیلی وقت ها از طریق برخی کتاب ها و آثار سینمایی و حتّی سوء استفاده از هنر است که البته به ظاهر هنر نامیده شده ولی در واقع هنر نیست.

واقعیت این است که آنقدر حقایق اسلام برای بیشتر مردم پنهان و پوشیده مانده و از اسلام به چیزی جز اعمال ظاهری پرداخته نشده که روح این تعالیم و آثارش در زندگی فردی و اجتماعی به فراموشی سپرده شده است. اینکه این دین آسمانی تا چه اندازه تعهد آور و انسان ساز است مسأله خیلی مهمی است که باید به آن توجّه شود.

به امید آنکه هر انسانی آنقدر نسبت به حقیقت دین اسلام آگاه شود، که به هر آنچه غیر فرمان خداست اعتنایی نکند.


 

 

 



نسل جوان سرمایه های یک جامعه اند و خیلی مهم است که بدانیم جوانانمان به چه می اندیشند و چگونه فکر می کنند. شکل گیری ایدئولوژی فکری هر فرد تابع عوامل مختلفی است که از جمله آن می توان به محیط خانواده، دوستان و آشنایان اشاره کرد. بعلاوه، ت های حاکم بر نظام آموزش و پرورش و دانشگاه نیز در شکل گیری خط مشی فکری افراد تأثیر بسزایی دارد. در کنار همه این عوامل آنچه امروزه بر نوع نگاه همه اقشار جامعه به مسائل خیلی تأثیر گذار بوده نقش رسانه، اینترنت و فضاهای مجازی است. با کمی دقّت متوجّه می شویم که متأسفانه در دهه های اخیر رسانه تلاش کرده که مصرف گرایی را ترویج دهد و روحیه کار و تلاش برای رسیدن به هدف را نیز در خیلی از افراد تضعیف کرده است.

در مورد اینترنت و فضای مجازی هم البته بحث بسیار است. واقعیت این است که جامعه ایران زمانی که به این ابزارها دسترسی نداشت از نظر اخلاقی در وضعیت بسیار بهتری بسر می برد. به جای استفاده مفید هر شخص بنا به نوع کاری که انجام می­دهد در حوزه علمی، آموزشی، تجاری و ، بیشتر مردم از این ابزارها سوء استفاده می کنند. در واقع، این فضاها ابزاری شده است برای وقت گذرانی، دانلود فیلم و موسیقی بدون رعایت حقوق صاحبان آثار، آلوده شده فکر، جسم و روح، سرک کشیدن به حریم شخصی افراد، شایعه پراکنی، ترویج مد و فرهنگ غیر ایرانی و اسلامی، تبلیغات منفی، ترور شخصیّت و هزاران آلودگی اخلاقی و فرهنگی. خوب با کمی تأمّل یک شخص آگاه نباید بیاندیشد که چرا باید این ابزارها در اختیارمان باشد؟ اگر نباشد مگر چه چیزی را از دست می دهیم؟ آیا از دنیا عقب می مانیم؟ یا به گذشته بنگریم و از بزرگترها بپرسیم: زمانیکه این ابزارها نبود، زندگی ها بهتر نبود؟ آیا این بی اخلاقی­ها وجود داشت؟

پاسخی که خیلی از مسئولین می دهند و خیلی از مردم هم باور می کنند این است که دنیا عوض شده و ما هم باید با دنیای جدید خودمان را هماهنگ کنیم. امّا حقیقت اینست که این ابزارها با هدف خشکاندن پایه های فکری و اعتقادی همه اقشار جامعه ایران و کشورهای مسلمان خاورمیانه طراّحی شده است. نسلی که فکر نکند و فکرش در جهت خواسته های دشمنان ایران و اسلام تغییر داده شود، به مرور زمان همه چیزش به تاراج می رود: غیرتش، دینش، هویتش. این ابزارها همان بمب افکن ها و سلاح های جنگ نرم اند که هر روز به جوانان زیادی در جامعه ایران آسیب وارد می کنند. بنابراین، پاسخ مسئولین به این مسأله نه از روی نیّت خیر برای مردم، بلکه یک خیانت است. اگر مسئولین ما این ابزارها را بدون محدودیّت سنی و نوع استفاده اشخاص بطور آزادانه در اختیار مردم نگذارند، مردم و جوانانمان طور دیگری می اندیشند. این حق فرزندانمان است که در مدارس، دانشگاه ها و جامعه به یک اینترنت امن دسترسی داشته باشند و نه به اینترنت و فضای مجازی که در آن همه نوع فسادی دیده می شود.

دنیایی را تصوّر کنید بدون جنگ نرم! هر جنگی یک روز خاتمه می یابد، امّا جنگ نرم علیه ما سال ها است که شروع شده است و ادامه دارد. برای اینکه در این نبرد نابرابر پیروز باشیم باید بپا­خیزیم و نه بگوئیم به هر تکنولوژی واردتاتی که سودی برای ما ندارد و فقط یک بمب افکن یا سلاح دشمن در جنگ نرم است. باید از هر ابزاری فقط در جهت درست و مفید و آنهم در حد رفع نیازهای کاری، علمی و تجاری استفاده کنیم و چه اشکال دارد که این ابزار حتّی با کمی ایراد در ابتدای شروع به کارش ایرانی باشد؟ حتّی اگر سال ها گذشت و مسئولینمان ابزارهای امن و خوب در اختیارمان نگذاشتند، نباید در این نبرد نابرابر عقب بنشینیم. باید اعتنا نکرد به هر آنچه که دشمن در این جنگ در اختیار خودمان قرار می دهد تا ریشه های فکر و اندیشه، اخلاق و غیرت و انسانیّت را در بین ما بخشکاند. ما در این جنگ نباید با سلاحی که دشمن در اختیارمان قرار داده همدیگر را نابود کنیم! این مسأله شایسته مردم ایران نیست، به دور از غیرت ایرانی است. چاقوهای ضامن دارمان را در بیاوریم! این چاقوها همان قلم و اندیشه ماست که با مطالعه هر روز پربارتر می­ شود. این سلاح به مراتب کاری تر از جنگنده ­های دشمن در جنگ نرم است. چقدر خوب است که در باب اسلام راستین و  قرآن مطالعه کنیم، زیرا می توانیم هم خودمان با این معارف ارزشمند آشنا شویم و هم مردم دنیا را با چهره واقعی اسلام آشنا کنیم.



غرب زدگی و دل بستن به غرب سال ها است که در بین برخی مسئولین کشور ما وجود دارد. این مسئولین
نمی دانند که چه رسالت سنگینی بر شانه هایشان نهاده شده و باید پاسخگو باشند. این جماعت غرب زده، افراد زیادی از مردم کشور را از خوبی ها دور کرده اند: با ت های اشتباه در نظام آموزش و پرورش، کنکور، آموزش عالی، رسانه، فضای مجازی، تبلیغات، سینما، بازار، اقتصاد، واردات و صادرات و صدها مورد دیگر
.

خوبان و نیکان را با ترور شخصیت و شایعه پراکنی به کنار زدن و نالایقان و سست اراده ها را به روی کار آوردن، حکایتی است که تاریخ به وجود آن در مقاطع زمانی مختلف در کشورمان گواهی می دهد.

ما اگر در جایی خوب عمل کرده ایم این چیزی نبوده جز توکل بر خدا و توجه به همه سرمایه های خودمان: به جوان ها و اعتماد کردن به آنها، به نداشتن هایی که ما را به حرکت واداشت، به زیر بار زور نرفتن ها، به فرهنگ ایرانی و اسلامی احترام گذاشتن ها، به غیرت و حیا داشتن ها، به خیانت نکردن و جاه طلب نبودن ها، به ساده زیستن ها و . و به دوست داشتن ها. وقتی حواسمان به همدیگر بوده و خودخواه نبوده ایم برای کسب درآمدهای آنچنانی به هر قیمتی و مال حرام خوردن.

بله جماعت مسئول، یادتان باشد شما خیلی از مردم ما را گمراه کردید، با فکرهای نادرستتان، با نیت های ناخیرتان، با وابستگی و دلبستگی تان به وعده های بیگانگان، با تصمیم های اشتباه، با ی و دلالی و خروج سرمایه ها از کشور، با دو ملیتی شدن هایتان، با عکس سلفی گرفتن هایتان با ن بیگانه. شما دلالان را گرامی داشتید و عالمان و نخبگان را نادیده گرفتید.

به کجا چنین شتابان؟

روز حسرت وعده ای حتمی است.

 


سر گرمی مردم از طریق رسانه، اخبار و رومه ها و تصویب قانون های نادرست نه تنها حکایت این روزهای جامعه ما است بلکه سالها است که مردم ما اینگونه سرگرم شده اند.

زمانی با اخبار فوتبال اندر احوالات فلان مربی خارجی یا بازیکن فوتبال که میلیاردها تومان پول دریافت کرده و قهر کرده و رفته! و حالا مسئولین ما هواپیما می فرستند تا بیاید یا خودشان به دنبال او می روند!

زمانی با چند برابر شدن قیمت مسکن و خودرو توسط دلالان!

زمانی با نرخ ارز و طلا!

 زمانی با قیمت بنزین!

زمانی با قیمت گوشت!

زمانی با قیمت مرغ!

زمانی با قیمت رب!

زمانی با سلبریتی های دو ملیتی!

زمانی با مسئولین دو ملیتی!

و این روزها با فضای مجازی و گوشی های لمسی!

 

مردم اگر با این چیزها سرگرم شوند و درگیر مسائل اقتصادی و فراهم نمودن حداقل های زندگی باشند، دیگر به چیزهای خوب نمی توانند فکر کنند:

به دیدن تئاتر، به دیدن فیلم خوب، به مطالعه، به تحقیق درباره تاریخ، ادبیات، علوم، هنر، اخلاق و هر آنچه که انسان را به اخلاق و حفظ و گرامیداشت آن نزدیک می کند.

 

مگر کسانی از مردم که به این امر آگاهند و سرگرم این جیزها نمی شوند.

 

 

 

 

 

 

 


                                                                                        سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 

واسه جدا کردن دستای تو از تن

همه نا­اهلای دنیا نقشه کشیدن

تو نبرد تن به تن حریفت نشدن

نامردا از پشت بهت تیزی زدن

کسائیکه خون پاک تو رو ریختن

قلب صاف تو رو نمی­ شناختن

از حالا تا همیشه کابوس می­ بینن

اونائیکه سردارمونو از ما گرفتن

با مرام ساده­ زیست، عاشق وطن

واسه انتقام خونِت همه هم­ صدا شدن

تو الگویی، یک دنیا دل هوادارتن

همه فراری­ ها سربازت می­شن

انگشتر عقیقت رو دیگه از یاد نمی ­برن

بچه ­هایی که با دستات نوازش می­ شدن


سر گرمی مردم از طریق رسانه، اخبار و رومه ها و تصویب قانون های نادرست نه تنها حکایت این روزهای جامعه ما است بلکه سالها است که مردم ما اینگونه سرگرم شده اند.

زمانی با اخبار فوتبال اندر احوالات فلان مربی خارجی یا بازیکن فوتبال که میلیاردها تومان پول دریافت کرده و قهر کرده و رفته! و حالا مسئولین ما هواپیما می فرستند تا بیاید یا خودشان به دنبال او می روند!

زمانی با چند برابر شدن قیمت مسکن و خودرو توسط دلالان!

زمانی با نرخ ارز و طلا!

 زمانی با قیمت بنزین!

زمانی با قیمت گوشت!

زمانی با قیمت مرغ!

زمانی با قیمت رب!

زمانی با سلبریتی های دو ملیتی!

زمانی با مسئولین دو ملیتی!

و این روزها با فضای مجازی و گوشی های لمسی!

 

مردم اگر با این چیزها سرگرم شوند و درگیر مسائل اقتصادی و فراهم نمودن حداقل های زندگی باشند، دیگر به چیزهای خوب نمی توانند فکر کنند:

به دیدن تئاتر، به دیدن فیلم خوب، به مطالعه، به تحقیق درباره تاریخ، ادبیات، علوم، هنر، اخلاق و هر آنچه که انسان را به اخلاق و حفظ و گرامیداشت آن نزدیک می کند.

 

مگر کسانی از مردم که به این امر آگاهند و سرگرم این جیزها نمی شوند.

 

 

 

 

 

 

 


صحبت از سرداری است که آسمانی بود، سردار حاج قاسم سلیمانی، نمونه­ای از یک انسان خوب. این خوبی را همه می­شناسند و برایشان عزیز است. کسی که نه تنها به خاطر سال­ها تلاش در مبارزه در میدان­های سخت جنگی بلکه به خاطر مردمی بودنش، خاکی بودنش و اینکه دنبال نشان و افتخار نبود نیز مردم او را دوست داشتند. او و همرزمانش برای حفظ امنیت ایران و کشورهای اطراف پای در میدان جهاد در راه خدا گذاشتند و شاگردانش این راه را ادامه خواهند داد. امّا چرا این انسان را همه دوست دارند؟ و برای همه اقشار جامعه قابل احترام است؟یک فرد می­تواند خوب رفتار کند و حتی در عرصه اجتماعی و نظامی نیز به مؤفقیت­ هایی برسد، اما اگر در مسیر حق و حقیقت نباشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. مثال­هایی از چنین افرادی در تاریخ فراوانند که کشورگشایی­های بسیار داشته­اند، اما چون مدافع حق نبوده ­اند و برای بازگرداندن حقوق مردم ضعیف تلاش نمی­ کرده ­اند سرانجام به بدترین شکل ممکن نابود شده ­اند. این افراد هرگز در میان مردم جایگاهی نداشته ­اند و اگر هم عده ­ای را در اطرافشان می­دیده ­اند به خاطر ترس بوده و گرنه در دل از آنها نفرت داشته­ اند.

بنابراین، یکی از پاسخ ­ها به این سؤال می ­تواند این باشد که رفتار این مرد یزرگ مطابق با فطرت پاک انسان­ها است. همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. این مرد مهربانِ با صلابت تربیت یافته مکتب اهل بیت (س) است و به همین دلیل همواره در مسیر حق وحق­ طلبی و دفاع از حقوق ستمدیدگان و ضعیفان حرکت کرد. او خود را سرباز ولایت می ­دانست و همواره نصایح و مشاوره­های رهبر انقلاب حضرت آیت الله ­ای را با جان و دل پذیرفت و هیچ گاه به ایشان نه نگفت و در جبهه مقابل ایشان قرار نگرفت. این روحیه از ویژگی­های یک مسلمان واقعی است. کسی که تسلیم امر خدا باشد، از پیامبر خدا (ص) و ولی امر مسلمین جهان که جانشین امام زمان (عج) در زمین است نیز در همه احوال تبعیت می­کند. به زبان ساده او یک مسلمان واقعی است، اما نه فقط با زبان، بلکه با دل و نیّت و عمل. مسلمان یعنی تسلیم، تسلیم امر خدا. اگر هر مسلمان فقط به همین مسأله دقت کرده و عمل کند، زمین مکانی زیباتر می ­شود. چقدر افرادی هستند که به زبان و ظاهر مسلمانند، اما وقتی پای عمل به میان می ­آید، زمانی که باید مطیع امر خدا و ولی امر مسلمین جهان باشند، از اطاعت کردنسر­باز می­زنند و بهانه می­آورند. همه مفسّر می­شوند، همه کارشناس و همه چیز فهم می ­شوند. اما چرا؟ چون نیّت­شان خالص نیست، برای حق نیست، در مسیر حق نیست. آنها خودشان و موقعیتشان را

می ­بینند و اگر هم به آنها توصیه ­ای شود گوش نمی ­دهند و کار خودشان را می­ کنند. نمونه این افراد در میان مسئولین گذشته و اکنون کشور ما کم نیست. این افراد نمی­ دانند که گوش ندادن به توصیه­ های رهبر جامعه اسلامی و عمل نکردن به آن چه نتایجی به دنبال دارد. این نافرمانی ­ها و سرپیچی­ ها دشمنان ایران و اسلام را جسورتر می­ کند زیرا این مسئله برای آنها بدان معنا است که کشور ایران یکپارچگی لازم را ندارد و ضعیف شده ­است. آنها هر زمان ایران را ضعیف ببینند و یا به زبان بهتر به خاطر این نافرمانی­های مسئولین، کشور ایران ضعیف جلوه داده شود، جسورتر می ­شوند. به خودشان اجازه می­ دهند هر حرفی بزنند، هر ادعایی داشته باشند و بر سر عهد و پیمان خود هم باقی نمی­مانند. امّا اگر آنها تصمیم و عملکرد جدی از ایران و مسلمانان ببینند، عقب می­ نشینند، خواهان مذاکره می­شوند. این مسئولین نمی ­دانند که به خاطر ت­های نادرست آنها و نافرمانی­ ها و خودسری­ هایشان در مسئله برجام چه هزینه­ های سنگینی بر مردم و کشورمان تحمیل شده ­است. اگر در بد عهدی امریکا در ارتباط با مسئله برجام، مسئولین ما نیز از آن خارج می ­شدند و به آنها اعتماد نمی­ کردند، امریکا به خودش اجازه نمی­داد که تحریم ­های بیشتری بر ایران تحمیل کند.  امریکا وقتی می­ بیند که در برابر بی ­عهدی­ اش در برجام مسئولین ایران کاری نمی­ کنند و  بر خلاف نظر رهبری عمل می­ کنند، به خودش اجازه می ­دهد که تعداد نیروهایش را در منطقه خاورمیانه و عراق افزایش دهد، عراق را ناامن می­ کند. حتی یک گام جلوتر گذاشته و فردی را ترور می­کند که از شنیدن نامش واهمه داشت. اگر این مسئولین نافرمان نمی­دانند که چرا خون حاج قاسم سلیمانی ریخته شد، باید به خودرأیی­ ها و خودخواهی­ هایشان رجوع کنند. این ترور نتیجه عملکرد بد مسئولین نافرمان به ظاهر مدرن همه جیز فهم است که درک درستی از ت ندارند. اگر می­ دانستید که چرا رهبری همواره تأکید داشتند که به امریکا اعتماد نکنید، نتیجه اینگونه نمی­ شد.

حال بعضی از افرادی که یک قدم هم همراه حاج قاسم سلیمانی برنداشتند و چه بسا خون به دلش کردند هم می ­آیند و درباره او صحبت می ­کنند و مراسم برپا می­ کنند. این مراسم­ ها برای عکس گرفتن­ هایشان است، کاری که نیّت خدایی نداشته باشد عاقبت خوبی ندارد. اگر دوست­دار این شهید عزیز و دیگر شهدا هستید، از خوی اشرافی­گری فاصله بگیرید. از ترویج فرهنگ ضداسلامی و ضد ایرانی در جامعه جلوگیری کنید. با رفتارهای نادرستتان مردم و جوان­ها را از اسلام دور نکنید. ساده­ زیست باشید تا جوان­ ها هم ساده زیست شوند، دلالان و ان را رها نگذارید تا مردم به شما اعتماد کنند. عاقبت آنهایی که خوی اشرافی­گری داشتند را در تاریخ مرور کنید. اگر شما رفتار درستی داشته باشید، الگوی مردم می­ شوید.

اگر دوست­دار حاج قاسم سلیمانی هستید، اینستاگرام را تحریم کنید تا غرب بداند که شما هم می­ دانید و می­توانید. آیا الان برایتان اثبات شد که جرا غرب فضاهایی مانند اینستاگرام را ایجاد کرده ­است؟ آزادی بیان و دهکده جهانی و دنیای مدرن شعار است. این فضاها برای آلوده کردن مردم از همه اقشار، جوان­ ها و نوجوان­­ های مسلمان است. چگونه می ­توانید برای عضو شدن ایرانیان در تلگرام و اینستاگرام و استفاده از آن پول­هایی را بپردازید که به جیب همان کسانی می­ رود که سردار حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند. آیا باز هم نافرمانی می­ کنید و بدون اطاعت از امر رهبری که فرمودند قبل از ورود هر چیزی به کشور برای آن پیوست فرهنگی بنویسید و ضررها و آسیب­ هایش را بررسی کنید، این فضاها را بیشتر در جامعه توسعه می­دهید. اگر فضایی مانند اینستاگرام که با ورود به آن عکس­های مستحجن و محرک جنسی که از بین برنده غیرت است باز هم در دسترس مردم باشد و به کارش ادامه دهد، پس خون سردار سلیمانی چه می ­شود؟ یکی از راه­های انتقام گرفتن از کسانیکه خون این شهید عزیز را ریختند همین است. باید به هرآنچه غرب در اختیارمان گذاشته تا ریشه ­های اسلام را در وجودمان بخشکاند نه بگوئیم. یکی دیگر از کارها اینست که به شبکه­های خودفروخته به امریکا و هم ­پیمانانش که از سردار حاج قاسم سلیمانی چهره­ ای خشن و جنگ­ طلب که باعث ناامنی منطقه شدند، معرفی می­کنند اعتماد نکرد و پاسخ کوبنده به آنها این است که مشتری آنها نباشیم وحرف­های دروغشان را نپذیریم. آری پاسخ کوبنده نشان­ دهنده قدرت ایرانیان است و این پاسخ نباید فقط با زبان باشد بلکه عمل می­ خواهد. اگر می­ خواهیم از شهدا دفاع کنیم باید اینگونه رفتار کنیم و گرنه همه کارها دنیایی و برای خود است و در مسیر حق و حق طلبی نیست.


                                                                                        سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 

واسه جدا کردن دستای تو از تن

همه نا­اهلای دنیا نقشه کشیدن

تو نبرد تن به تن حریفت نشدن

نامردا از پشت بهت تیزی زدن

کسائیکه خون پاک تو رو ریختن

قلب صاف تو رو نمی­ شناختن

از حالا تا همیشه کابوس می­ بینن

اونائیکه سردارمونو از ما گرفتن

با مرام ساده­ زیست، عاشق وطن

واسه انتقام خونِت همه هم صدا هستن

تو الگویی، یک دنیا دل هوادارتن

همه فراری­ ها سربازت می­شن

انگشتر عقیقت رو دیگه از یاد نمی ­برن

بچه ­هایی که با دستات نوازش می­ شدن


صحبت از سرداری است که آسمانی بود، سردار حاج قاسم سلیمانی، نمونه­ای از یک انسان خوب. این خوبی را همه می­شناسند و برایشان عزیز است. کسی که نه تنها به خاطر سال­ها تلاش در مبارزه در میدان­های سخت جنگی بلکه به خاطر مردمی بودنش، خاکی بودنش و اینکه دنبال نشان و افتخار نبود نیز مردم او را دوست داشتند. او و همرزمانش برای حفظ امنیت ایران و کشورهای اطراف پای در میدان جهاد در راه خدا گذاشتند و شاگردانش این راه را ادامه خواهند داد. امّا چرا این انسان را همه دوست دارند؟ و برای همه اقشار جامعه قابل احترام است؟یک فرد می­تواند خوب رفتار کند و حتی در عرصه اجتماعی و نظامی نیز به مؤفقیت­ هایی برسد، اما اگر در مسیر حق و حقیقت نباشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. مثال­هایی از چنین افرادی در تاریخ فراوانند که کشورگشایی­های بسیار داشته­اند، اما چون مدافع حق نبوده ­اند و برای بازگرداندن حقوق مردم ضعیف تلاش نمی­ کرده ­اند سرانجام به بدترین شکل ممکن نابود شده ­اند. این افراد هرگز در میان مردم جایگاهی نداشته ­اند و اگر هم عده ­ای را در اطرافشان می­دیده ­اند به خاطر ترس بوده و گرنه در دل از آنها نفرت داشته­ اند.

بنابراین، یکی از پاسخ ­ها به این سؤال می ­تواند این باشد که رفتار این مرد یزرگ مطابق با فطرت پاک انسان­ها است. همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. این مرد مهربانِ با صلابت تربیت یافته مکتب اهل بیت (س) است و به همین دلیل همواره در مسیر حق وحق­ طلبی و دفاع از حقوق ستمدیدگان و ضعیفان حرکت کرد. او خود را سرباز ولایت می ­دانست و همواره نصایح و مشاوره­های رهبر انقلاب حضرت آیت الله ­ای را با جان و دل پذیرفت و هیچ گاه به ایشان نه نگفت و در جبهه مقابل ایشان قرار نگرفت. این روحیه از ویژگی­های یک مسلمان واقعی است. کسی که تسلیم امر خدا باشد، از پیامبر خدا (ص) و ولی امر مسلمین جهان که جانشین امام زمان (عج) در زمین است نیز در همه احوال تبعیت می­کند. به زبان ساده او یک مسلمان واقعی است، اما نه فقط با زبان، بلکه با دل و نیّت و عمل. مسلمان یعنی تسلیم، تسلیم امر خدا. اگر هر مسلمان فقط به همین مسأله دقت کرده و عمل کند، زمین مکانی زیباتر می ­شود. چقدر افرادی هستند که به زبان و ظاهر مسلمانند، اما وقتی پای عمل به میان می ­آید، زمانی که باید مطیع امر خدا و ولی امر مسلمین جهان باشند، از اطاعت کردنسر­باز می­زنند و بهانه می­آورند. همه مفسّر می­شوند، همه کارشناس و همه چیز فهم می ­شوند. اما چرا؟ چون نیّت­شان خالص نیست، برای حق نیست، در مسیر حق نیست. آنها خودشان و موقعیتشان را

می ­بینند و اگر هم به آنها توصیه ­ای شود گوش نمی ­دهند و کار خودشان را می­ کنند. نمونه این افراد در میان مسئولین گذشته و اکنون کشور ما کم نیست. این افراد نمی­ دانند که گوش ندادن به توصیه­ های رهبر جامعه اسلامی و عمل نکردن به آن چه نتایجی به دنبال دارد. این نافرمانی ­ها و سرپیچی­ ها دشمنان ایران و اسلام را جسورتر می­ کند زیرا این مسئله برای آنها بدان معنا است که کشور ایران یکپارچگی لازم را ندارد و ضعیف شده ­است. آنها هر زمان ایران را ضعیف ببینند و یا به زبان بهتر به خاطر این نافرمانی­های مسئولین، کشور ایران ضعیف جلوه داده شود، جسورتر می ­شوند. به خودشان اجازه می­ دهند هر حرفی بزنند، هر ادعایی داشته باشند و بر سر عهد و پیمان خود هم باقی نمی­مانند. امّا اگر آنها تصمیم و عملکرد جدی از ایران و مسلمانان ببینند، عقب می­ نشینند، خواهان مذاکره می­شوند. این مسئولین نمی ­دانند که به خاطر ت­های نادرست آنها و نافرمانی­ ها و خودسری­ هایشان در مسئله برجام چه هزینه­ های سنگینی بر مردم و کشورمان تحمیل شده ­است. اگر در بد عهدی امریکا در ارتباط با مسئله برجام، مسئولین ما نیز از آن خارج می ­شدند و به آنها اعتماد نمی­ کردند، امریکا به خودش اجازه نمی­داد که تحریم ­های بیشتری بر ایران تحمیل کند.  امریکا وقتی می­ بیند که در برابر بد ­عهدی­ اش در برجام مسئولین ایران کاری نمی­ کنند و  بر خلاف نظر رهبری عمل می­ کنند، به خودش اجازه می ­دهد که تعداد نیروهایش را در منطقه خاورمیانه و عراق افزایش دهد، عراق را ناامن می­ کند. حتی یک گام جلوتر گذاشته و فردی را ترور می­کند که از شنیدن نامش واهمه داشت. بگذریم از اینکه مجلس نمایندگان عراق هم در سال 2007 تصویب کرد که امنیت عراق را نظامیان امریکایی تأمین کنند. اگر این مسئولین نافرمان نمی­دانند که چرا خون حاج قاسم سلیمانی ریخته شد، باید به خودرأیی­ ها و خودخواهی­ هایشان رجوع کنند. این ترور نتیجه عملکرد بد مسئولین نافرمان به ظاهر مدرن همه جیز فهم است که درک درستی از ت ندارند. اگر می­ دانستید که چرا رهبری همواره تأکید داشتند که به امریکا اعتماد نکنید، نتیجه اینگونه نمی­ شد.

حال بعضی از افرادی که یک قدم هم همراه حاج قاسم سلیمانی برنداشتند و چه بسا خون به دلش کردند هم می ­آیند و درباره او صحبت می ­کنند و مراسم برپا می­ کنند. این مراسم­ ها برای عکس گرفتن­ هایشان است، کاری که نیّت خدایی نداشته باشد عاقبت خوبی ندارد. اگر دوست­دار این شهید عزیز و دیگر شهدا هستید، از خوی اشرافی­گری فاصله بگیرید. از ترویج فرهنگ ضداسلامی و ضد ایرانی در جامعه جلوگیری کنید. با رفتارهای نادرستتان مردم و جوان­ها را از اسلام دور نکنید. ساده­ زیست باشید تا جوان­ ها هم ساده زیست شوند، دلالان و ان را رها نگذارید تا مردم به شما اعتماد کنند. عاقبت آنهایی که خوی اشرافی­گری داشتند را در تاریخ مرور کنید. اگر شما رفتار درستی داشته باشید، الگوی مردم می­ شوید.

اگر دوست­دار حاج قاسم سلیمانی هستید، اینستاگرام را تحریم کنید تا غرب بداند که شما هم می­ دانید و می­توانید. آیا الان برایتان اثبات شد که جرا غرب فضاهایی مانند اینستاگرام را ایجاد کرده ­است؟ آزادی بیان و دهکده جهانی و دنیای مدرن شعار است. این فضاها برای آلوده کردن مردم از همه اقشار، جوان­ ها و نوجوان­­ های مسلمان است. چگونه می ­توانید برای عضو شدن ایرانیان در تلگرام و اینستاگرام و استفاده از آن پول­هایی را بپردازید که به جیب همان کسانی می­ رود که سردار حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند. آیا باز هم نافرمانی می­ کنید و بدون اطاعت از امر رهبری که فرمودند قبل از ورود هر چیزی به کشور برای آن پیوست فرهنگی بنویسید و ضررها و آسیب­ هایش را بررسی کنید، این فضاها را بیشتر در جامعه توسعه می­دهید. اگر فضایی مانند اینستاگرام که با ورود به آن عکس­های مستحجن و محرک جنسی که از بین برنده غیرت است باز هم در دسترس مردم باشد و به کارش ادامه دهد، پس خون سردار سلیمانی چه می ­شود؟ یکی از راه­های انتقام گرفتن از کسانیکه خون این شهید عزیز را ریختند همین است. باید به هرآنچه غرب در اختیارمان گذاشته تا ریشه ­های اسلام را در وجودمان بخشکاند نه بگوئیم. یکی دیگر از کارها اینست که به شبکه­های خودفروخته به امریکا و هم ­پیمانانش که از سردار حاج قاسم سلیمانی چهره­ ای خشن و جنگ­ طلب که باعث ناامنی منطقه شدند، معرفی می­کنند اعتماد نکرد و پاسخ کوبنده به آنها این است که مشتری آنها نباشیم وحرف­های دروغشان را نپذیریم. آری پاسخ کوبنده نشان­ دهنده قدرت ایرانیان است و این پاسخ نباید فقط با زبان باشد بلکه عمل می­ خواهد. اگر می­ خواهیم از شهدا دفاع کنیم باید اینگونه رفتار کنیم و گرنه همه کارها دنیایی و برای خود است و در مسیر حق و حق طلبی نیست.


                                                                                       برای سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 

واسه جدا کردن دستای تو از تن

همه نا­اهلای دنیا نقشه کشیدن

تو نبرد تن به تن حریفت نشدن

نامردا از پشت بهت تیزی زدن

کسائیکه خون پاک تو رو ریختن

قلب صاف تو رو نمی­ شناختن

از حالا تا همیشه کابوس می­ بینن

اونائیکه سردارمونو از ما گرفتن

با مرام ساده­ زیست، عاشق وطن

واسه انتقام خونِت همه هم صدا هستن

تو الگویی، یک دنیا دل هوادارتن

همه فراری­ ها سربازت می­شن

انگشتر عقیقت رو دیگه از یاد نمی ­برن

بچه ­هایی که با دستات نوازش می­ شدن

 

دورد خدا بر روح پاک همه شهدا


در دنیای پیچیده امروز، زمین به مکانی برای خودکامگی و سلطه طلبی عده ای نژاد پرست تبدیل شده است. کسانی که به جز خودشان به چیز دیگری نمی اندیشند.

اسرائیل، امریکا، انگلیس و هم پیمانان ترسویشان جنگ ها در جهان برپا کرده و می کنند. چه انسان ها که در این جنگ ها از بین رفته اند، اما برای آنها مهم نیست. آنچه برای آنها مهم است اهداف نژاد پرستانه آنها است که با شعارهای عوام فریب مانند گسترش لیبرالیسم و مبارزه با تروریسم بین المللی برپایی جنگ ها را  توجیه پذیر می کنند. در طول تاریخ هر چه بشر به جلوتر رفته علم او بیشتر شده، اما این علم زمین را ناامن تر کرده است. در این  راستا ساز و کار جنگ ها هم تغییر کرده است. زمانی جنگ سرد، سپس جنگ گرم، جنگ نرم و اکنون جنگ الکترونیک. کشورهای مدعی صلح، سردمداران و برپاکنندگان این جنگ ها هستند و برای رسیدن به اهدافشان از هیچ قاعده پذیرفته شده جنگی تبعیت نمی کنند. آنها از سلاح های شیمیایی و بمب های اتمی استفاده می کنند، مناطق مسی در فلسطین، افغانستان، ایران، عراق و یمن را با موشک ها و پهباد هایشان هدف قرار می دهند، هواپیمای مسافربری ایرانی را بر فراز آب های خلیج فارس منهدم می کنند و به آن افتخار می کنند. این زمین را شما که مدعی حقوق بشر و صلح و آزادی هستید، ناامن کرده اید. 

و اما اکنون در سال 2020 میلادی برای رسیدن به اهدافتان از طریق جنگ الکترونیک چه می کنید؟

هواپیماهای مسافربری می سازید که هر وقت خواستید و در هر جای دنیا می توانید از طریق آن موشک های کروزتان را هدایت کنید و حتی کاری کنید که در صفحه رادار این هواپیماها را موشک تلقی کنند. برای شما نژاد پرستان جان انسان ها مهم نیست. با خودتان می گوئید بگذارید چند روزی هم سهام شرکت بوئینگ ما افت کند، چون همه فکر می کنند علت سقوط هواپیما نقص فنی بوده است. اما بعدا معلوم می شود کشوری که به ان حمله ور شدیم هواپیمای مسافربری را هدف قرار داد و این برای آن کشور بد می شود. موجی از اعتراض ها برپا می شود که چرا خطای انسانی رخ داده و فشار روانی ایجاد می کنید. عده ای را در ایران باخود هم آوا می کنید و به هدف هایتان نزدیکتر می شوید. شما برای رسیدن به اهدافتان هر کاری می کنید. آنهایی هم که در داخل کشور به ایران و ایرانیان خیانت می کنند و با شماها هستند روزی رسوا خواهند شد. آنها هم در ناامن شدن زمین انسان ها سهم دارند. شما خائنین داخلی بودید که با وجود درخواست لغو پرواز هواپیماهای مسافربری بعد از پاسخ موشکی ایران به پایگاه امریکا در عراق، اینکار را نکردید. حتی با وجود اصرار کارشناسان نظامی ایران مبنی بر عدم پرواز هواپیمای اوکراین که از هم پیمانان امریکا است، اجازه دادید که این هواپیما به پرواز در آید. شما خائنین ذات دشمنان ایران را نمی شناسید و نمی دانید که آنها همواره جنگ طلب بوده و هستند و اکنون جنگ آنها از نوع الکترونیک است. 

 

 


صحبت از سرداری است که آسمانی بود، سردار حاج قاسم سلیمانی، نمونه­ای از یک انسان خوب. این خوبی را همه می­شناسند و برایشان عزیز است. کسی که نه تنها به خاطر سال­ها تلاش در مبارزه در میدان­های سخت جنگی بلکه به خاطر مردمی بودنش، خاکی بودنش و اینکه دنبال نشان و افتخار نبود نیز مردم او را دوست داشتند. او و همرزمانش برای حفظ امنیت ایران و کشورهای اطراف پای در میدان جهاد در راه خدا گذاشتند و شاگردانش این راه را ادامه خواهند داد. امّا چرا این انسان را همه دوست دارند؟ و برای همه اقشار جامعه قابل احترام است؟یک فرد می­تواند خوب رفتار کند و حتی در عرصه اجتماعی و نظامی نیز به مؤفقیت­ هایی برسد، اما اگر در مسیر حق و حقیقت نباشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. مثال­هایی از چنین افرادی در تاریخ فراوانند که کشورگشایی­های بسیار داشته­اند، اما چون مدافع حق نبوده ­اند و برای بازگرداندن حقوق مردم ضعیف تلاش نمی­ کرده ­اند سرانجام به بدترین شکل ممکن نابود شده ­اند. این افراد هرگز در میان مردم جایگاهی نداشته ­اند و اگر هم عده ­ای را در اطرافشان می­دیده ­اند به خاطر ترس بوده و گرنه در دل از آنها نفرت داشته­ اند.

بنابراین، یکی از پاسخ ­ها به این سؤال می ­تواند این باشد که رفتار این مرد یزرگ مطابق با فطرت پاک انسان­ها است. همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. این مرد مهربانِ با صلابت تربیت یافته مکتب اهل بیت (س) است و به همین دلیل همواره در مسیر حق وحق­ طلبی و دفاع از حقوق ستمدیدگان و ضعیفان حرکت کرد. او خود را سرباز ولایت می ­دانست و همواره نصایح و مشاوره­های رهبر انقلاب حضرت آیت الله ­ای را با جان و دل پذیرفت و هیچ گاه به ایشان نه نگفت و در جبهه مقابل ایشان قرار نگرفت. این روحیه از ویژگی­های یک مسلمان واقعی است. کسی که تسلیم امر خدا باشد، از پیامبر خدا (ص) و ولی امر مسلمین جهان که جانشین امام زمان (عج) در زمین است نیز در همه احوال تبعیت می­کند. به زبان ساده او یک مسلمان واقعی است، اما نه فقط با زبان، بلکه با دل و نیّت و عمل. مسلمان یعنی تسلیم، تسلیم امر خدا. اگر هر مسلمان فقط به همین مسأله دقت کرده و عمل کند، زمین مکانی زیباتر می ­شود. چقدر افرادی هستند که به زبان و ظاهر مسلمانند، اما وقتی پای عمل به میان می ­آید، زمانی که باید مطیع امر خدا و ولی امر مسلمین جهان باشند، از اطاعت کردنسر­باز می­زنند و بهانه می­آورند. همه مفسّر می­شوند، همه کارشناس و همه چیز فهم می ­شوند. اما چرا؟ چون نیّت­شان خالص نیست، برای حق نیست، در مسیر حق نیست. آنها خودشان و موقعیتشان را

می ­بینند و اگر هم به آنها توصیه ­ای شود گوش نمی ­دهند و کار خودشان را می­ کنند. نمونه این افراد در میان مسئولین گذشته و اکنون کشور ما کم نیست. این افراد نمی­ دانند که گوش ندادن به توصیه­ های رهبر جامعه اسلامی و عمل نکردن به آن چه نتایجی به دنبال دارد. این نافرمانی ­ها و سرپیچی­ ها دشمنان ایران و اسلام را جسورتر می­ کند زیرا این مسئله برای آنها بدان معنا است که کشور ایران یکپارچگی لازم را ندارد و ضعیف شده ­است. آنها هر زمان ایران را ضعیف ببینند و یا به زبان بهتر به خاطر این نافرمانی­های مسئولین، کشور ایران ضعیف جلوه داده شود، جسورتر می ­شوند. به خودشان اجازه می­ دهند هر حرفی بزنند، هر ادعایی داشته باشند و بر سر عهد و پیمان خود هم باقی نمی­ مانند. امّا اگر آنها تصمیم و عملکرد جدی از ایران و مسلمانان ببینند، عقب می­ نشینند، خواهان مذاکره می­ شوند. این مسئولین نمی ­دانند که به خاطر ت­های نادرست آنها و نافرمانی­ ها و خودسری­ هایشان در مسئله برجام چه هزینه­ های سنگینی بر مردم و کشورمان تحمیل شده ­است. اگر در بد عهدی امریکا در ارتباط با مسئله برجام، مسئولین ما نیز از آن خارج می ­شدند و به آنها اعتماد نمی­ کردند، امریکا به خودش اجازه نمی­داد که تحریم ­های بیشتری بر ایران تحمیل کند.  امریکا وقتی می­ بیند که در برابر بد ­عهدی­ ها و نقض برجام مسئولین ایران کاری نمی­ کنند و  بر خلاف نظر رهبری عمل می­ کنند، به خودش اجازه می ­دهد که تعداد نیروهایش را در منطقه خاورمیانه و عراق افزایش دهد، عراق را ناامن می­ کند. حتی یک گام جلوتر گذاشته و فردی را ترور می­کند که از شنیدن نامش واهمه داشت. بگذریم از اینکه مجلس نمایندگان عراق هم در سال 2007 تصویب کرد که امنیت عراق را نظامیان امریکایی تأمین کنند. اگر این مسئولین نافرمان نمی ­دانند که چرا خون حاج قاسم سلیمانی ریخته شد، باید به خودرأیی­ ها و خودخواهی­ هایشان رجوع کنند. این ترور نتیجه عملکرد بد مسئولین نافرمان به ظاهر مدرن همه جیز فهم است که درک درستی از ت ندارند. اگر می­ دانستید که چرا رهبری همواره تأکید داشتند که به امریکا اعتماد نکنید، نتیجه اینگونه نمی­ شد.

حال بعضی از افرادی که یک قدم هم همراه حاج قاسم سلیمانی برنداشتند و چه بسا خون به دلش کردند هم می ­آیند و درباره او صحبت می ­کنند و در مراسم عزای او شرکت می­ کنند. این کار آنها فقط برای عکس گرفتن­ هایشان است، کاری که نیّت خدایی نداشته باشد عاقبت خوبی ندارد. اگر دوست­دار این شهید عزیز و دیگر شهدا هستید، از خوی اشرافی­گری فاصله بگیرید. از ترویج فرهنگ ضداسلامی و ضد ایرانی در جامعه جلوگیری کنید. با رفتارهای نادرستتان مردم و جوان­ها را از اسلام دور نکنید. ساده­ زیست باشید تا جوان­ ها هم ساده زیست شوند، دلالان و ان را رها نگذارید تا مردم به شما اعتماد کنند. عاقبت آنهایی که خوی اشرافی­گری داشتند را در تاریخ مرور کنید. اگر شما رفتار درستی داشته باشید، الگوی مردم می­ شوید.

اگر دوست­دار حاج قاسم سلیمانی هستید، اینستاگرام را تحریم کنید تا غرب بداند که شما هم می­ دانید و می­توانید. آیا الان برایتان اثبات شد که جرا غرب فضاهایی مانند اینستاگرام را ایجاد کرده ­است؟ آزادی بیان و دهکده جهانی و دنیای مدرن شعار است. این فضاها برای آلوده کردن مردم از همه اقشار، جوان­ ها و نوجوان­­ های مسلمان است. چگونه می ­توانید برای عضو شدن ایرانیان در تلگرام و اینستاگرام و استفاده از آن پول­هایی را بپردازید که به جیب همان کسانی می­ رود که سردار حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند. آیا باز هم نافرمانی می­ کنید و بدون اطاعت از امر رهبری که فرمودند قبل از ورود هر چیزی به کشور برای آن پیوست فرهنگی بنویسید و ضررها و آسیب­ هایش را بررسی کنید، این فضاها را بیشتر در جامعه توسعه می­دهید. اگر فضایی مانند اینستاگرام که با ورود به آن عکس­های مستحجن و محرک جنسی که از بین برنده غیرت است باز هم در دسترس مردم باشد و به کارش ادامه دهد، پس خون سردار سلیمانی چه می ­شود؟ یکی از راه­های انتقام گرفتن از کسانیکه خون این شهید عزیز را ریختند همین است. باید به هرآنچه غرب در اختیارمان گذاشته تا ریشه ­های اسلام را در وجودمان بخشکاند نه بگوئیم. یکی دیگر از کارها اینست که به شبکه­های خودفروخته به امریکا و هم ­پیمانانش که از سردار حاج قاسم سلیمانی چهره­ ای خشن و جنگ­ طلب که باعث ناامنی منطقه شدند، معرفی می­کنند اعتماد نکرد و پاسخ کوبنده به آنها این است که مشتری آنها نباشیم وحرف­های دروغشان را نپذیریم. آری پاسخ کوبنده نشان­ دهنده قدرت ایرانیان است و این پاسخ نباید فقط با زبان باشد بلکه عمل می­ خواهد. اگر می­ خواهیم از شهدا دفاع کنیم باید اینگونه رفتار کنیم و گرنه همه کارها دنیایی و برای خود است و در مسیر حق و حق طلبی نیست.


                                                                                       برای سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 

واسه جدا کردن دستای تو از تن

همه نا­اهلای دنیا نقشه کشیدن

تو نبرد تن به تن حریفت نشدن

نامردا از پشت بهت تیزی زدن

کسائیکه خون پاک تو رو ریختن

قلب صاف تو رو نمی­ شناختن

از حالا تا همیشه کابوس می­ بینن

اونائیکه سردارمونو از ما گرفتن

با مرام ساده­ زیست، عاشق وطن

واسه انتقام خونِت همه هم صدا هستن

تو الگویی، یک دنیا دل هوادارتن

همه فراری­ ها سربازت می­ شن

انگشتر عقیقت رو دیگه از یاد نمی ­برن

بچه ­هایی که با دستات نوازش می­ شدن

 

دورد خدا بر روح پاک همه شهدا


انسان، این برترین آفریده ی خدا دارای چنان سرمایه های درونی است که می تواند با بروز این استعدادها به جایگاهی برسد که فرشتگان اجازه ورود به آن مقام را ندارند. در مقابل، او می تواند به سمت خوی درندگی و پست ترین جایگاه ها نیز برود و چنان رفتار کند که درندگان به او با تعجب نگاه کنند. در واقع، ابعاد وجودی انسان شامل لایه های متنوع است که در آن محبت، نوع دوستی، ایثار، مهربانی، صداقت و یا صفاتی مانند کینه ورزی، خودخواهی، خودبینی، خشم و دروغ نهفته است. آنجه مهم است بهتر است بپذیریم که به جز معصومین که انسان های برگزیده خدا در زمین هستند، بقیه انسان ها حتی شخصیت های شناخته شده، چهره های ماندگار و قهرمان ها در کنار همه شاخصه های برجسته دارای ضعف هایی هستند و ممکن است دچار اشتباه هایی شوند. این اشتباه ها می تواند نتیجه ممکن الخطا بودن فردی باشد و یا در نتیجه در ارتباط قرار گرفتن با دیگران باشد. به ویژه، با مطالعه تاریخ می توان دریافت که برخی از بزرگان هم که اسطوره شده اند خطا داشته اند و این خطاها به خاطر توجه کمتر یا عدم توجه به ابعاد وجودی آدم هایی بوده که پیرامون آنها بوده اند. یک نمونه امیر کبیر است. این شخص مهم و ارزشمند در تاریخ ایران، اشتباهش این بود که مهد علیا از او کینه به دل گرفت. سرانجام هم او با همکاری برخی از نزدیکانش و فشار وارد کردن به ناصرالدین شاه دستور قتل امیر کبیر را از شاه جوان، اگرچه در حال مستی گرفت. ناصرالدین شاه هم اشتباه کرد زیرا به اطرافیانش که نیات بدی داشتند زیاد میدان داد. بنابراین، خیلی مهم است که یک فرد مسئول، یک شخصیت شناخته شده و آدم هایی که کارشان را دیگران در سطح ملی و جهانی می بینند، دوست و دشمن خود را بشناسند. شاید خیلی وقت ها این کار سخت باشد، اما مشاوره با بزرگان و توجه به رفتار افراد، نیات و انگیزه های آنها و شناسایی عکس العمل آنها در موقعیت های حساس می تواند به این امر کمک کند.

اگر فرد یا گروهی شخصیت دیگران را تخریب می کنند و با شایعه پراکنی و حربه های دیگر می خواهند جای حق و باطل عوض شود، بطور یقین اگر روزی منافعشان به خطر افتد بر علیه کسانی که خود را دوست آنها می دانند این کار را انجام خواهند داد. از آدم های منافق باید دوری کرد.

همیشه آدم های فرصت طلب از شخصیت های شناخته شده برای رسیدن به منافعشان سوء استفاده می کنند. آنها مدتی پیرامون این افراد می گردند. به ویژه در زمانهایی که این شخصیت ها گلایه هایی دارند و به آنها کم توجهی شده و یا آنگونه که انتظار  داشته اند به آنها احترام گذاشته نشده است. چه انسان هایی که می توانستند برای همیشه ماندگار باشند اما با یک اشتتباه که در نتیجه ارتباط با افراد با نیات بد بوده، مسیرشان عوض شده و حتی از روی ناراحتی و لجبازی علیه نظام سخن گفته اند. آنها سال ها نام ایران را در جهان پرآوازه ساخته اند، اما افراد با نیات بد از آنها در صحنه ت سوء استفاده کرده اند. با این همه، هیچ وقت دیر نیست. دشمن را هر وقت بشناسی می توانی دست رد به سینه اش بزنی. اگر فرهنگ عذرخواهی در جامعه رواج یابد خیلی از این مشکلات حل می شود، کینه رشد و بروز نمی کند. هر انسان به منزله یک کتاب است که باید ورق های آنرا که همان ابعاد وجودی اوست با دقت نگریست و مطالعه کرد. مهم است که اگر فردی خطا کرد و خطایش را پذیرفت، تنها نماند. این روزها بعضی ها هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند و حقوق مادی و معنوی دیگران را هم ضایع می کنند،  اما آزادانه در همه جای دنیا رفت و آمد می کنند و از کرده های خود خشنود هم هستند. چه بسا طرفدارانی هم دارند و حمایت می شوند. اما اگر یکبار یک شخصیت شناخته شده ناخواسته و یا از روی عدم آگاهی و درنتیجه تشخیص نادرست دوست و دشمن مرتکب یک اشتباه شود همه درباره او اظهار نظر می کنند. این به دور از مردانگی ایرانی است و باعث می شود حتی اگر او بخواهد به کرده خودش فکر کند و عذرخواهی کند اینکار را انجام ندهد. بیگانگان و دشمنان ایران نیز در این اوضاع پیرامون او رژه می روند و از او حمایت می کنند. در این شرایط این شخصیت ها بهتر می بینند که در غربت و به دور از مردم کشورشان زندگی کنند. آنها متعلق به ایران هستند و نخست باید از تجربه، هنر و اندیشه شان برای بروز استعداهای انسانی در ایران استفاده شود.

هوای همدیگر را داشته باشیم، نگذاریم بیگانگان در لحظه های حساس هوادار هنرمندان، دانشمندان، قهرمانان و چهره های ماندگار ما شوند. 


صحبت از سرداری است که آسمانی بود، سردار حاج قاسم سلیمانی، نمونه­ای از یک انسان خوب. این خوبی را همه می­شناسند و برایشان عزیز است. کسی که نه تنها به خاطر سال­ها تلاش در مبارزه در میدان­های سخت جنگی بلکه به خاطر مردمی بودنش، خاکی بودنش و اینکه دنبال نشان و افتخار نبود نیز مردم او را دوست داشتند. او و همرزمانش برای حفظ امنیت ایران و کشورهای اطراف پای در میدان جهاد در راه خدا گذاشتند و شاگردانش این راه را ادامه خواهند داد. امّا چرا این انسان را همه دوست دارند؟ و برای همه اقشار جامعه قابل احترام است؟یک فرد می­تواند خوب رفتار کند و حتی در عرصه اجتماعی و نظامی نیز به مؤفقیت­ هایی برسد، اما اگر در مسیر حق و حقیقت نباشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. مثال­هایی از چنین افرادی در تاریخ فراوانند که کشورگشایی­های بسیار داشته­اند، اما چون مدافع حق نبوده ­اند و برای بازگرداندن حقوق مردم ضعیف تلاش نمی­ کرده ­اند سرانجام به بدترین شکل ممکن نابود شده ­اند. این افراد هرگز در میان مردم جایگاهی نداشته ­اند و اگر هم عده ­ای را در اطرافشان می­دیده ­اند به خاطر ترس بوده و گرنه در دل از آنها نفرت داشته­ اند.

بنابراین، یکی از پاسخ ­ها به این سؤال می ­تواند این باشد که رفتار این مرد یزرگ مطابق با فطرت پاک انسان­ها است. همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. این مرد مهربانِ با صلابت تربیت یافته مکتب اهل بیت (س) است و به همین دلیل همواره در مسیر حق وحق­ طلبی و دفاع از حقوق ستمدیدگان و ضعیفان حرکت کرد. او خود را سرباز ولایت می ­دانست و همواره نصایح و مشاوره­های رهبر انقلاب حضرت آیت الله ­ای را با جان و دل پذیرفت و هیچ گاه به ایشان نه نگفت و در جبهه مقابل ایشان قرار نگرفت. این روحیه از ویژگی­های یک مسلمان واقعی است. کسی که تسلیم امر خدا باشد، از پیامبر خدا (ص) و ولی امر مسلمین جهان که جانشین امام زمان (عج) در زمین است نیز در همه احوال تبعیت می­کند. به زبان ساده او یک مسلمان واقعی است، اما نه فقط با زبان، بلکه با دل و نیّت و عمل. مسلمان یعنی تسلیم، تسلیم امر خدا. اگر هر مسلمان فقط به همین مسأله دقت کرده و عمل کند، زمین مکانی زیباتر می ­شود. چقدر افرادی هستند که به زبان و ظاهر مسلمانند، اما وقتی پای عمل به میان می ­آید، زمانی که باید مطیع امر خدا و ولی امر مسلمین جهان باشند، از اطاعت کردنسر­باز می­زنند و بهانه می­آورند. همه مفسّر می­شوند، همه کارشناس و همه چیز فهم می ­شوند. اما چرا؟ چون نیّت­شان خالص نیست، برای حق نیست، در مسیر حق نیست. آنها خودشان و موقعیتشان را

می ­بینند و اگر هم به آنها توصیه ­ای شود گوش نمی ­دهند و کار خودشان را می­ کنند. نمونه این افراد در میان مسئولین گذشته و اکنون کشور ما کم نیست. این افراد نمی­ دانند که گوش ندادن به توصیه­ های رهبر جامعه اسلامی و عمل نکردن به آن چه نتایجی به دنبال دارد. این نافرمانی ­ها و سرپیچی­ ها دشمنان ایران و اسلام را جسورتر می­ کند زیرا این مسئله برای آنها بدان معنا است که کشور ایران یکپارچگی لازم را ندارد و ضعیف شده ­است. آنها هر زمان ایران را ضعیف ببینند و یا به زبان بهتر به خاطر این نافرمانی­های مسئولین، کشور ایران ضعیف جلوه داده شود، جسورتر می ­شوند. به خودشان اجازه می­ دهند هر حرفی بزنند، هر ادعایی داشته باشند و بر سر عهد و پیمان خود هم باقی نمی­ مانند. امّا اگر آنها تصمیم و عملکرد جدی از ایران و مسلمانان ببینند، عقب می­ نشینند، خواهان مذاکره می­ شوند. این مسئولین نمی ­دانند که به خاطر ت­های نادرست آنها و نافرمانی­ ها و خودسری­ هایشان در مسئله برجام چه هزینه­ های سنگینی بر مردم و کشورمان تحمیل شده ­است. اگر در بد عهدی امریکا در ارتباط با مسئله برجام، مسئولین ما نیز از آن خارج می ­شدند و به آنها اعتماد نمی­ کردند، امریکا به خودش اجازه نمی­داد که تحریم ­های بیشتری بر ایران تحمیل کند.  امریکا وقتی می­ بیند که در برابر بد ­عهدی­ ها و نقض برجام مسئولین ایران کاری نمی­ کنند و  بر خلاف نظر رهبری عمل می­ کنند، به خودش اجازه می ­دهد که تعداد نیروهایش را در منطقه خاورمیانه و عراق افزایش دهد، عراق را ناامن می­ کند. حتی یک گام جلوتر گذاشته و فردی را ترور می­کند که از شنیدن نامش واهمه داشت. بگذریم از اینکه مجلس نمایندگان عراق هم در سال 2007 تصویب کرد که امنیت عراق را نظامیان امریکایی تأمین کنند. اگر این مسئولین نافرمان نمی ­دانند که چرا خون حاج قاسم سلیمانی ریخته شد، باید به خودرأیی­ ها و خودخواهی­ هایشان رجوع کنند. این ترور نتیجه عملکرد بد مسئولین نافرمان به ظاهر مدرن همه جیز فهم است که درک درستی از ت ندارند. اگر می­ دانستید که چرا رهبری همواره تأکید داشتند که به امریکا اعتماد نکنید، نتیجه اینگونه نمی­ شد.

حال بعضی از افرادی که یک قدم هم همراه حاج قاسم سلیمانی برنداشتند و چه بسا خون به دلش کردند هم می ­آیند و درباره او صحبت می ­کنند و در مراسم عزای او شرکت می­ کنند. این کار آنها فقط برای عکس گرفتن­ هایشان است، کاری که نیّت خدایی نداشته باشد عاقبت خوبی ندارد. اگر دوست­دار این شهید عزیز و دیگر شهدا هستید، از خوی اشرافی­گری فاصله بگیرید. از ترویج فرهنگ ضداسلامی و ضد ایرانی در جامعه جلوگیری کنید. با رفتارهای نادرستتان مردم و جوان­ها را از اسلام دور نکنید. ساده­ زیست باشید تا جوان­ ها هم ساده زیست شوند، دلالان و ان را رها نگذارید تا مردم به شما اعتماد کنند. عاقبت آنهایی که خوی اشرافی­گری داشتند را در تاریخ مرور کنید. اگر شما رفتار درستی داشته باشید، الگوی مردم می­ شوید.

اگر دوست­دار حاج قاسم سلیمانی هستید، اینستاگرام را تحریم کنید تا غرب بداند که شما هم می­ دانید و می­توانید. آیا الان برایتان اثبات شد که جرا غرب فضاهایی مانند اینستاگرام را ایجاد کرده ­است؟ آزادی بیان و دهکده جهانی و دنیای مدرن شعار است. این فضاها برای آلوده کردن مردم از همه اقشار، جوان­ ها و نوجوان­­ های مسلمان است. چگونه می ­توانید برای عضو شدن ایرانیان در تلگرام و اینستاگرام و استفاده از آن پول­هایی را بپردازید که به جیب همان کسانی می­ رود که سردار حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند. آیا باز هم نافرمانی می­ کنید و بدون اطاعت از امر رهبری که فرمودند قبل از ورود هر چیزی به کشور برای آن پیوست فرهنگی بنویسید و ضررها و آسیب­ هایش را بررسی کنید، این فضاها را بیشتر در جامعه توسعه می­دهید. اگر فضایی مانند اینستاگرام که با ورود به آن عکس­ ها و فیلم های  محرک جنسی که از بین برنده غیرت است باز هم در دسترس مردم باشد و به کارش ادامه دهد، پس خون سردار سلیمانی چه می ­شود؟ یکی از راه­های انتقام گرفتن از کسانیکه خون این شهید عزیز را ریختند همین است. باید به هرآنچه غرب در اختیارمان گذاشته تا ریشه ­های اسلام را در وجودمان بخشکاند نه بگوئیم. یکی دیگر از کارها اینست که به شبکه­های خودفروخته به امریکا و هم ­پیمانانش که از سردار حاج قاسم سلیمانی چهره­ ای خشن و جنگ­ طلب که باعث ناامنی منطقه شدند، معرفی می­کنند اعتماد نکرد و پاسخ کوبنده به آنها این است که مشتری آنها نباشیم وحرف­های دروغشان را نپذیریم. آری پاسخ کوبنده نشان­ دهنده قدرت ایرانیان است و این پاسخ نباید فقط با زبان باشد بلکه عمل می­ خواهد. اگر می­ خواهیم از شهدا دفاع کنیم باید اینگونه رفتار کنیم و گرنه همه کارها دنیایی و برای خود است و در مسیر حق و حق طلبی نیست.


انسان، این برترین آفریده ی خدا دارای چنان سرمایه های درونی است که می تواند با بروز این استعدادها به جایگاهی برسد که فرشتگان اجازه ورود به آن مقام را ندارند. در مقابل، او می تواند به سمت خوی درندگی و پست ترین جایگاه ها نیز برود و چنان رفتار کند که درندگان به او با تعجب نگاه کنند. در واقع، ابعاد وجودی انسان شامل لایه های متنوع است که در آن محبت، نوع دوستی، ایثار، مهربانی، صداقت و یا صفاتی مانند کینه ورزی، خودخواهی، خودبینی، خشم و دروغ نهفته است. آنجه مهم است بهتر است بپذیریم که به جز معصومین که انسان های برگزیده خدا در زمین هستند، بقیه انسان ها حتی شخصیت های شناخته شده، چهره های ماندگار و قهرمان ها در کنار همه شاخصه های برجسته دارای ضعف هایی هستند و ممکن است دچار اشتباه هایی شوند. این اشتباه ها می تواند نتیجه ممکن الخطا بودن فردی باشد و یا در نتیجه در ارتباط قرار گرفتن با دیگران باشد. به ویژه، با مطالعه تاریخ می توان دریافت که برخی از بزرگان هم که اسطوره شده اند خطا داشته اند و این خطاها به خاطر توجه کمتر یا عدم توجه به ابعاد وجودی آدم هایی بوده که پیرامون آنها بوده اند. یک نمونه امیر کبیر است. این شخص مهم و ارزشمند در تاریخ ایران، اشتباهش این بود که مهد علیا از او کینه به دل گرفت. سرانجام هم او با همکاری برخی از نزدیکانش و فشار وارد کردن به ناصرالدین شاه دستور قتل امیر کبیر را از شاه جوان، اگرچه در حال مستی گرفت. ناصرالدین شاه هم اشتباه کرد زیرا به اطرافیانش که نیات بدی داشتند زیاد میدان داد. بنابراین، خیلی مهم است که یک فرد مسئول، یک شخصیت شناخته شده و آدم هایی که کارشان را دیگران در سطح ملی و جهانی می بینند، دوست و دشمن خود را بشناسند. شاید خیلی وقت ها این کار سخت باشد، اما مشاوره با بزرگان و توجه به رفتار افراد، نیات و انگیزه های آنها و شناسایی عکس العمل آنها در موقعیت های حساس می تواند به این امر کمک کند.

اگر فرد یا گروهی شخصیت دیگران را تخریب می کنند و با شایعه پراکنی و حربه های دیگر می خواهند جای حق و باطل عوض شود، بطور یقین اگر روزی منافعشان به خطر افتد بر علیه کسانی که خود را دوست آنها می دانند این کار را انجام خواهند داد. از آدم های منافق باید دوری کرد.

همیشه آدم های فرصت طلب از شخصیت های شناخته شده برای رسیدن به منافعشان سوء استفاده می کنند. آنها مدتی پیرامون این افراد می گردند. به ویژه در زمانهایی که این شخصیت ها گلایه هایی دارند و به آنها کم توجهی شده و یا آنگونه که انتظار  داشته اند به آنها احترام گذاشته نشده است. چه انسان هایی که می توانستند برای همیشه ماندگار باشند اما با یک اشتباه که در نتیجه ارتباط با افراد با نیات بد بوده، مسیرشان عوض شده و حتی از روی ناراحتی و لجبازی علیه نظام سخن گفته اند. آنها سال ها نام ایران را در جهان پرآوازه ساخته اند، اما افراد با نیات بد از آنها در صحنه ت سوء استفاده کرده اند. با این همه، هیچ وقت دیر نیست. دشمن را هر وقت بشناسی می توانی دست رد به سینه اش بزنی. اگر فرهنگ عذرخواهی در جامعه رواج یابد خیلی از این مشکلات حل می شود، کینه رشد و بروز نمی کند. هر انسان به منزله یک کتاب است که باید ورق های آنرا که همان ابعاد وجودی اوست با دقت نگریست و مطالعه کرد. مهم است که اگر فردی خطا کرد و خطایش را پذیرفت، تنها نماند. این روزها بعضی ها هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند و حقوق مادی و معنوی دیگران را هم ضایع می کنند،  اما آزادانه در همه جای دنیا رفت و آمد می کنند و از کرده های خود خشنود هم هستند. چه بسا طرفدارانی هم دارند و حمایت می شوند. اما اگر یکبار یک شخصیت شناخته شده ناخواسته و یا از روی عدم آگاهی و درنتیجه تشخیص نادرست دوست و دشمن مرتکب یک اشتباه شود همه درباره او اظهار نظر می کنند. این به دور از مردانگی ایرانی است و باعث می شود حتی اگر او بخواهد به کرده خودش فکر کند و عذرخواهی کند اینکار را انجام ندهد. بیگانگان و دشمنان ایران نیز در این اوضاع پیرامون او رژه می روند و از او حمایت می کنند. در این شرایط این شخصیت ها بهتر می بینند که در غربت و به دور از مردم کشورشان زندگی کنند. آنها متعلق به ایران هستند و نخست باید از تجربه، هنر و اندیشه شان برای بروز استعداهای انسانی در ایران استفاده شود.

هوای همدیگر را داشته باشیم، نگذاریم بیگانگان در لحظه های حساس هوادار هنرمندان، دانشمندان، قهرمانان و چهره های ماندگار ما شوند. 


درود خدا بر اون فرمانده ای که همیشه جلوتر از همرزم هایش بود

نمی گفت برو، همیشه بقیه دنبالش می رفتن

کسی ندید تفنگ به دست باشه، فکر داشت،

اگه قرار بود عملیات انجام بشه اول خودش منطقه رو می دید، نمی گفت بقیه بروند ببینید.

مرام داشت، حتی تو نبرد با وحشی ترین موجودات تاریخ.

به دنبال حق مأموریت نبود، دفاع از حریم حضرت زینب (س) را افتخار می دانست.

کسی که پیام قیام امام حسین (ع) را فهمیده بود.

 

درود خدا بر شهید حاج قاسم سلیمانی و کسانی که مثل او هستند و خیلی شناخته شده نیستند.


درود خدا بر اون فرمانده ای که همیشه جلوتر از همرزم هاش بود

نمی گفت برو، همیشه بقیه دنبالش می رفتن

کسی ندید تفنگ به دست باشه، فکر داشت،

اگه قرار بود عملیات انجام بشه اول خودش منطقه رو می دید، نمی گفت بقیه بروند ببینید.

مرام داشت، حتی تو نبرد با وحشی ترین موجودات تاریخ.

به دنبال حق مأموریت نبود، دفاع از حریم حضرت زینب (س) را افتخار می دانست.

کسی که پیام قیام امام حسین (ع) را فهمیده بود.

 

درود خدا بر شهید حاج قاسم سلیمانی و کسانی که مثل او هستند و خیلی شناخته شده نیستند.


صحبت از سرداری است که آسمانی بود، سردار حاج قاسم سلیمانی، نمونه ­ای از یک انسان خوب. این خوبی را همه می­ شناسند و برایشان عزیز است. کسی که نه تنها به خاطر سال­ها تلاش در مبارزه در میدان­های سخت جنگی بلکه به خاطر مردمی بودنش، خاکی بودنش و اینکه دنبال نشان و افتخار نبود نیز مردم او را دوست داشتند. او و همرزمانش برای حفظ امنیت ایران و کشورهای اطراف پای در میدان جهاد در راه خدا گذاشتند و شاگردانش این راه را ادامه خواهند داد. امّا چرا این انسان را همه دوست دارند؟ و برای همه اقشار جامعه قابل احترام است؟یک فرد می­تواند خوب رفتار کند و حتی در عرصه اجتماعی و نظامی نیز به مؤفقیت­ هایی برسد، اما اگر در مسیر حق و حقیقت نباشد سرانجام خوبی نخواهد داشت. مثال­هایی از چنین افرادی در تاریخ فراوانند که کشورگشایی­های بسیار داشته­اند، اما چون مدافع حق نبوده ­اند و برای بازگرداندن حقوق مردم ضعیف تلاش نمی­ کرده ­اند سرانجام به بدترین شکل ممکن نابود شده ­اند. این افراد هرگز در میان مردم جایگاهی نداشته ­اند و اگر هم عده ­ای را در اطرافشان می­دیده ­اند به خاطر ترس بوده و گرنه در دل از آنها نفرت داشته­ اند.

بنابراین، یکی از پاسخ ­ها به این سؤال می ­تواند این باشد که رفتار این مرد یزرگ مطابق با فطرت پاک انسان­ها است. همان فطرتی که انسان بر اساس آن آفریده شده است. این مرد مهربانِ با صلابت تربیت یافته مکتب اهل بیت (س) است و به همین دلیل همواره در مسیر حق وحق­ طلبی و دفاع از حقوق ستمدیدگان و ضعیفان حرکت کرد. او خود را سرباز ولایت می ­دانست و همواره نصایح و مشاوره­های رهبر انقلاب حضرت آیت الله ­ای را با جان و دل پذیرفت و هیچ گاه به ایشان نه نگفت و در جبهه مقابل ایشان قرار نگرفت. این روحیه از ویژگی­های یک مسلمان واقعی است. کسی که تسلیم امر خدا باشد، از پیامبر خدا (ص) و ولی امر مسلمین جهان که جانشین امام زمان (عج) در زمین است نیز در همه احوال تبعیت می­کند. به زبان ساده او یک مسلمان واقعی است، اما نه فقط با زبان، بلکه با دل و نیّت و عمل. مسلمان یعنی تسلیم، تسلیم امر خدا. اگر هر مسلمان فقط به همین مسأله دقت کرده و عمل کند، زمین مکانی زیباتر می ­شود. چقدر افرادی هستند که به زبان و ظاهر مسلمانند، اما وقتی پای عمل به میان می ­آید، زمانی که باید مطیع امر خدا و ولی امر مسلمین جهان باشند، از اطاعت کردنسر­باز می­زنند و بهانه می­آورند. همه مفسّر می­شوند، همه کارشناس و همه چیز فهم می ­شوند. اما چرا؟ چون نیّت­شان خالص نیست، برای حق نیست، در مسیر حق نیست. آنها خودشان و موقعیتشان را

می ­بینند و اگر هم به آنها توصیه ­ای شود گوش نمی ­دهند و کار خودشان را می­ کنند. نمونه این افراد در میان مسئولین گذشته و اکنون کشور ما کم نیست. این افراد نمی­ دانند که گوش ندادن به توصیه­ های رهبر جامعه اسلامی و عمل نکردن به آن چه نتایجی به دنبال دارد. این نافرمانی ­ها و سرپیچی­ ها دشمنان ایران و اسلام را جسورتر می­ کند زیرا این مسئله برای آنها بدان معنا است که کشور ایران یکپارچگی لازم را ندارد و ضعیف شده ­است. آنها هر زمان ایران را ضعیف ببینند و یا به زبان بهتر به خاطر این نافرمانی­های مسئولین، کشور ایران ضعیف جلوه داده شود، جسورتر می ­شوند. به خودشان اجازه می­ دهند هر حرفی بزنند، هر ادعایی داشته باشند و بر سر عهد و پیمان خود هم باقی نمی­ مانند. امّا اگر آنها تصمیم و عملکرد جدی از ایران و مسلمانان ببینند، عقب می­ نشینند، خواهان مذاکره می­ شوند. این مسئولین نمی ­دانند که به خاطر ت­های نادرست آنها و نافرمانی­ ها و خودسری­ هایشان در مسئله برجام چه هزینه­ های سنگینی بر مردم و کشورمان تحمیل شده ­است. اگر در بد عهدی امریکا در ارتباط با مسئله برجام، مسئولین ما نیز از آن خارج می ­شدند و به آنها اعتماد نمی­ کردند، امریکا به خودش اجازه نمی­داد که تحریم ­های بیشتری بر ایران تحمیل کند.  امریکا وقتی می­ بیند که در برابر بد ­عهدی­ ها و نقض برجام مسئولین ایران کاری نمی­ کنند و  بر خلاف نظر رهبری عمل می­ کنند، به خودش اجازه می ­دهد که تعداد نیروهایش را در منطقه خاورمیانه و عراق افزایش دهد، عراق را ناامن می­ کند. حتی یک گام جلوتر گذاشته و فردی را ترور می­کند که از شنیدن نامش واهمه داشت. بگذریم از اینکه مجلس نمایندگان عراق هم در سال 2007 تصویب کرد که امنیت عراق را نظامیان امریکایی تأمین کنند. اگر این مسئولین نافرمان نمی ­دانند که چرا خون حاج قاسم سلیمانی ریخته شد، باید به خودرأیی­ ها و خودخواهی­ هایشان رجوع کنند. این ترور نتیجه عملکرد بد مسئولین نافرمان به ظاهر مدرن همه جیز فهم است که درک درستی از ت ندارند. اگر می­ دانستید که چرا رهبری همواره تأکید داشتند که به امریکا اعتماد نکنید، نتیجه اینگونه نمی­ شد.

حال بعضی از افرادی که یک قدم هم همراه حاج قاسم سلیمانی برنداشتند و چه بسا خون به دلش کردند هم می ­آیند و درباره او صحبت می ­کنند و در مراسم عزای او شرکت می­ کنند. این کار آنها فقط برای عکس گرفتن­ هایشان است، کاری که نیّت خدایی نداشته باشد عاقبت خوبی ندارد. اگر دوست­دار این شهید عزیز و دیگر شهدا هستید، از خوی اشرافی­گری فاصله بگیرید. از ترویج فرهنگ ضداسلامی و ضد ایرانی در جامعه جلوگیری کنید. با رفتارهای نادرستتان مردم و جوان­ها را از اسلام دور نکنید. ساده­ زیست باشید تا جوان­ ها هم ساده زیست شوند، دلالان و ان را رها نگذارید تا مردم به شما اعتماد کنند. عاقبت آنهایی که خوی اشرافی­گری داشتند را در تاریخ مرور کنید. اگر شما رفتار درستی داشته باشید، الگوی مردم می­ شوید.

اگر دوست­دار حاج قاسم سلیمانی هستید، اینستاگرام را تحریم کنید تا غرب بداند که شما هم می­ دانید و می­توانید. آیا الان برایتان اثبات شد که جرا غرب فضاهایی مانند اینستاگرام را ایجاد کرده ­است؟ آزادی بیان و دهکده جهانی و دنیای مدرن شعار است. این فضاها برای آلوده کردن مردم از همه اقشار، جوان­ ها و نوجوان­­ های مسلمان است. چگونه می ­توانید برای عضو شدن ایرانیان در تلگرام و اینستاگرام و استفاده از آن پول­هایی را بپردازید که به جیب همان کسانی می­ رود که سردار حاج قاسم سلیمانی را ترور کردند. آیا باز هم نافرمانی می­ کنید و بدون اطاعت از امر رهبری که فرمودند قبل از ورود هر چیزی به کشور برای آن پیوست فرهنگی بنویسید و ضررها و آسیب­ هایش را بررسی کنید، این فضاها را بیشتر در جامعه توسعه می­دهید. اگر فضایی مانند اینستاگرام که با ورود به آن عکس­ ها و فیلم های  محرک جنسی که از بین برنده غیرت است باز هم در دسترس مردم باشد و به کارش ادامه دهد، پس خون سردار سلیمانی چه می ­شود؟ یکی از راه­های انتقام گرفتن از کسانیکه خون این شهید عزیز را ریختند همین است. باید به هرآنچه غرب در اختیارمان گذاشته تا ریشه ­های اسلام را در وجودمان بخشکاند نه بگوئیم. یکی دیگر از کارها اینست که به شبکه­های خودفروخته به امریکا و هم ­پیمانانش که از سردار حاج قاسم سلیمانی چهره­ ای خشن و جنگ­ طلب که باعث ناامنی منطقه شدند، معرفی می­کنند اعتماد نکرد و پاسخ کوبنده به آنها این است که مشتری آنها نباشیم وحرف­های دروغشان را نپذیریم. آری پاسخ کوبنده نشان­ دهنده قدرت ایرانیان است و این پاسخ نباید فقط با زبان باشد بلکه عمل می­ خواهد. اگر می­ خواهیم از شهدا دفاع کنیم باید اینگونه رفتار کنیم و گرنه همه کارها دنیایی و برای خود است و در مسیر حق و حق طلبی نیست.


معنای مسلمان بودن را می توان در شعر حافظ دریافت که می فرماید:

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل

قبول کرد به جان ، هر سخن که جانان گفت!

 

مشکل برخی افراد این هست که خودشان تفسیر و برداشت اشتباهی از مفاهیم و آموزه های اسلام دارند و با این پندار اشتباه رفتار و گفتار و سبک زندگی را بر می گزیند که از مسلمانی به دور است.


خدا از گناه و اشتباه بندگانش می ­گذرد و کسانی را که از اشتباه دیگران می­ گذرند دوست دارد.

مسیر زندگیهمیشه دارای فراز و نشیب است. مسئله مهم مدیریت کردن اتفاق­ هایی است که در زندگی رخ می دهد. یک وقت­ هایی در زندگی اتفاق ­هایی می ­افتد که در نگاه اول خیلی سخت و ناراحت کننده است، اما با نگاه درست به آن می­توان با توکل بر خدا راه حل درست را انتخاب کرد و از تصمیم­ های اشتباه جلوگیری نمود. بدون اراده­ ی خدا هیچ برگی از درخت نمی ­افتد. اگر باور داشته باشیم که در همه امور زندگی اراده ­ی خدا حاکم است و قضا و قدر الهی و آنچه که برای بندگانش می­ خواهد قابل تغییر دادن نیست مگر اینکه خود آنها آنرا تغییر دهند، بهتر
می ­توانیم به همه اتفاق ­های زندگی نگاه کنیم. به ویژه زمانی که مسیر زندگی به سمتی می­ رود که احساس
می­ کنیم شرایط خیلی بحرانی شده و چاره ­ای وجود ندارد.

در بروز اتفاق­ های زندگی خود آدم­ ها سهیم هستند و خداوند برای هیچ یک از بندگانش بد نمی­ خواهد. گاهی بروز این اتفاق­ها یک نشانه است و خدا می­ خواهد از این طریق با بندگانش حرف بزند. می­ خواهد بنده ­اش را متوجه اشتباه یا اشتباهاتش کند. می­ خواهد به او بگوید که به زندگی با عینک دیگری نگاه کن. از من فاصله نگیر، آنگونه که شایسته بنده بودنم است رفتار کن. در این میان شیطان همواره در کمین است و آدمی را از شنیدن و درک این پیام خداوندی دور می ­کند: او را سرگردان و حیران می­ کند، خشمگینش می­ کند، کاری می­ کند که با عجله تصمیم بگیرد، با ناراحتی سخن بگوید و مأیوس شود که دیگر چاره ­ای وجود ندارد.

اتفاق­ های زندگی مربوط به آدم­ هاست. اعضای یک خانواده، زن و شوهر، فرزندان، دوستان، اقوام، همسایه­ ها، همکاران و . .

گاهی فرزند انسان به مسیر خطا می ­رود. اگر او را نفرین کرده و از خودش براند، به او و خودش کمکی نمی­ کند، ولی اگر مانند خدا که بنده ­اش را می­ بخشد فرزندش را ببخشد و خطایش را نادیده بگیرد و از خدا که
ستار العیوب است کمک بخواهد و با خدا معامله کند، خدا مسیر درست را به او نشان می­دهد. اگر آدمی مأیوس شود که او دیگر به مسیر درست برنمی­ گردد، در واقع آنگونه که خدا می­ خواهد به مسأله نگاه نکرده است، چون از لطف و عنایت خدا غافل شده، دست به دعا بر نداشته و از خدا برای حل مشکل فرزندش کمک نخواسته است.

شجاع­ترین آدم­ ها کسانی هستند که می­ بخشند. اگر فرزندمان، همسرمان، دوستمان و . کاری انجام داد که باعث رنجش خاطرمان شد و از او ناراحت شدیم، از او فاصله نگیریم. اگر خطایی انجام داد به یاد بیاوریم که انسان ممکن الخطا است و بزرگترین شخصیت­های تاریخ هم به جز امامان معصوم علیهم السلام دچار خطا شده­ اند و هیچ کس کامل نیست. این یک نشانه است. یک امتحان است. خدا می­ خواهد عیار ما انسان­ها را بسنجد. آدمی هر خطایی انجام بدهد، اگر توبه کند خدا او را می ­بخشد و به او می­گوید مرا بخوان تا اجابتت کنم مگر ناامید شدن از رحمتش را که از این گناه نمی­ گذرد. خدا در این امتحان ­ها می ­خواهد ما را متوجه همدیگر کند، به ما بگوید هوای همدیگر را بیشتر داشته باشید، از هم غافل نشوید و اگر نسبت به رفتار همدیگر نقدی دارید به یکدیگر بگوئید، اما به شیوه­ ای درست خواسته­ هایتان را مطرح کنید. به عنوان مثال، اگر دوستمان خطایی کرد و یا احتمال می­ دهیم که مرتکب خطایی شده از او فاصله نگیریم. با او حرف بزنیم و به او بفهمانیم که دوستش داریم و به همین دلیل است که نگرانش هستیم. دوستمان هم ممکن است در ابتدا این مسئله را درک نکند، اما به مرور زمان وقتی عیار دوست داشتن ما برایش مشخص شود، از ما فاصله نمی­ گیرد.

در روانشناسی زن­ها این مسئله به اثبات رسیده که وقتی یک زن اشتباهی انجام می ­دهد، پذیرش اشتباه برایش سخت است و اگر طرف مقابل او کوتاه نیاید مسئله بحرانی می­ شود. در مقابل، زن­ها تشنه­ ی محبت هستند
و لجبازی­های کودکانه آنها یک نشانه است. آنها توجه می­ خواهند، توجه خاص نه فقط در تأمین مایحتاج زندگی، بلکه دوست دارند فقط با آنها صحبت شود، گفتگوهایی که طعم صمیمیت می­ دهد و در آن امر و نهی در کار نیست. در این فضا می­توان با بیانی درست از او خواست که در مسائلی که مورد نقد شماست به گونه­ ای دیگر عمل کند. او در این فضای صمیمانه درک خواهد کرد که هر آنچه شما به او می­ گوئید به خاطر این است که دوستش دارید. محبّت معجزه می­کند، اما امر و نهی و یا حتی لحنی که او محبت را احساس نکند کار را خراب­تر می­کند. با خدا معامله کنید و به خاطر خدا چشم ­هایتان را ببندید، کمی صبوری می­ خواهد. مسیر درست را با عینکی که خدا دوست دارد بر چشمانتان باشد آغاز کنید. هوای همدیگر را داشته باشیم چون خدا هوای بندگانش را دارد. کسی که لوطی است، می ­بخشد و در زندگی با مرام و با معرفت است. لازم نیست کسی این مسئله را به جز خدا بداند. به زن­ ها باید آنقدر محبت کرد که همچون یک کبوتر به دور حرم شما پرواز کنند. این محبت هزینه زیادی ندارد، باید کمی وقت گذاشت، فقط برای زن، جدا از وقتی که برای فرزندان و کار می­ گذارید.


معنای مسلمان بودن را می توان در شعر حافظ دریافت که می فرماید:

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل

قبول کرد به جان ، هر سخن که جانان گفت!

 

مشکل برخی از افراد این هست که تفسیر و برداشت اشتباهی از مفاهیم و آموزه های اسلام دارند و با این پندار اشتباه رفتار و گفتار و سبک زندگی را بر می گزینند که از مسلمانی به دور است.  

 


انسان، این برترین آفریده ی خدا دارای چنان سرمایه های درونی است که می تواند با بروز این استعدادها به جایگاهی برسد که فرشتگان اجازه ورود به آن مقام را ندارند. در مقابل، او می تواند به سمت خوی درندگی و پست ترین جایگاه ها نیز برود و چنان رفتار کند که درندگان به او با تعجب نگاه کنند. در واقع، ابعاد وجودی انسان شامل لایه های متنوع است که در آن محبت، نوع دوستی، ایثار، مهربانی، صداقت و یا صفاتی مانند کینه ورزی، خودخواهی، خودبینی، خشم و دروغ نهفته است. آنجه مهم است بهتر است بپذیریم که به جز معصومین که انسان های برگزیده خدا در زمین هستند، بقیه انسان ها حتی شخصیت های شناخته شده، چهره های ماندگار و قهرمان ها در کنار همه شاخصه های برجسته دارای ضعف هایی هستند و ممکن است دچار اشتباه هایی شوند. این اشتباه ها می تواند نتیجه ممکن الخطا بودن فردی باشد و یا در نتیجه در ارتباط قرار گرفتن با دیگران باشد. به ویژه، با مطالعه تاریخ می توان دریافت که برخی از بزرگان هم که اسطوره شده اند خطا داشته اند و این خطاها به خاطر توجه کمتر یا عدم توجه به ابعاد وجودی آدم هایی بوده که پیرامون آنها بوده اند. یک نمونه امیر کبیر است. این شخص مهم و ارزشمند در تاریخ ایران، اشتباهش این بود که مهد علیا از او کینه به دل گرفت. سرانجام هم او با همکاری برخی از نزدیکانش و فشار وارد کردن به ناصرالدین شاه دستور قتل امیر کبیر را از شاه جوان، اگرچه در حال مستی گرفت. ناصرالدین شاه هم اشتباه کرد زیرا به اطرافیانش که نیات بدی داشتند زیاد میدان داد. بنابراین، خیلی مهم است که یک فرد مسئول، یک شخصیت شناخته شده و آدم هایی که کارشان را دیگران در سطح ملی و جهانی می بینند، دوست و دشمن خود را بشناسند. شاید خیلی وقت ها این کار سخت باشد، اما مشاوره با بزرگان و توجه به رفتار افراد، نیات و انگیزه های آنها و شناسایی عکس العمل آنها در موقعیت های حساس می تواند به این امر کمک کند.

اگر فرد یا گروهی شخصیت دیگران را تخریب می کنند و با شایعه پراکنی و حربه های دیگر می خواهند جای حق و باطل عوض شود، بطور یقین اگر روزی منافعشان به خطر افتد بر علیه کسانی که خود را دوست آنها می دانند این کار را انجام خواهند داد. از آدم های منافق باید دوری کرد.

همیشه آدم های فرصت طلب از شخصیت های شناخته شده برای رسیدن به منافعشان سوء استفاده می کنند. آنها مدتی پیرامون این افراد می گردند. به ویژه در زمانهایی که این شخصیت ها گلایه هایی دارند و به آنها کم توجهی شده و یا آنگونه که انتظار  داشته اند به آنها احترام گذاشته نشده است. چه انسان هایی که می توانستند برای همیشه ماندگار باشند اما با یک اشتباه که در نتیجه ارتباط با افراد با نیات بد بوده، مسیرشان عوض شده و حتی از روی ناراحتی و لجبازی علیه نظام سخن گفته اند. آنها سال ها نام ایران را در جهان پرآوازه ساخته اند، اما افراد با نیات بد از آنها در صحنه ت سوء استفاده کرده اند. با این همه، هیچ وقت دیر نیست. دشمن را هر وقت بشناسی می توانی دست رد به سینه اش بزنی. اگر فرهنگ عذرخواهی در جامعه رواج یابد خیلی از این مشکلات حل می شود، کینه رشد و بروز نمی کند. هر انسان به منزله یک کتاب است که باید ورق های آنرا که همان ابعاد وجودی اوست با دقت نگریست و مطالعه کرد. مهم است که اگر فردی خطا کرد و خطایش را پذیرفت، تنها نماند. این روزها بعضی ها هرکاری دلشان بخواهد انجام می دهند و حقوق مادی و معنوی دیگران را هم ضایع می کنند،  اما آزادانه در همه جای دنیا رفت و آمد می کنند و از کرده های خود خشنود هم هستند. چه بسا طرفدارانی هم دارند و حمایت می شوند. اما اگر یکبار یک شخصیت شناخته شده ناخواسته و یا از روی عدم آگاهی و درنتیجه تشخیص نادرست دوست و دشمن مرتکب یک اشتباه شود همه درباره او اظهار نظر می کنند. این به دور از مردانگی ایرانی است و باعث می شود حتی اگر او بخواهد به کرده خودش فکر کند و عذرخواهی کند اینکار را انجام ندهد. بیگانگان و دشمنان ایران نیز در این اوضاع پیرامون او رژه می روند و از او حمایت می کنند. در این شرایط این شخصیت ها بهتر می بینند که در غربت و به دور از مردم کشورشان زندگی کنند. آنها متعلق به ایران هستند و نخست باید از تجربه، هنر و اندیشه شان برای بروز استعداهای انسانی در ایران استفاده شود.

هوای همدیگر را داشته باشیم، نگذاریم بیگانگان در لحظه های حساس هوادار هنرمندان، دانشمندان، قهرمانان و چهره های ماندگار ما شوند. 


وقوع مشکلات در دنیای این روزهای آدم ها با وجود پیشرفت های زیاد از نظر علمی می تواند یک یادآوری و هشدار باشد. اینکه بشر چقدر در برابر قدرت بی نهایت خدا ضعیف است. خدا می خواهد با بندگانش حرف بزند و به آنها بفهماند که اینقدر مغرور علم محدود خود نباشید. به راستی در دنیای امروز که 14 قرن از ظهور اسلام می گذرد چرا باید مردمانی وجود داشته باشند که سگ و گربه و خفاش می خورند؟! خدا در قرآن به بندگانش فرموده که به هرآنچه می خورید نگاه کنید و رعایت این امر مهم منجر به سلامت جسم و روح می شود. رعایت نکردن این مسئله منجر به شیوع بیماری های جدید با میزان شیوع بالا است که می تواند افراد زیادی را در کشورهای مختلف دنیا مبتلا کند. نژادپرستان دنیا که خود را سردمداران آن می دانند و با اسلام و آموطه های آن مخالف هستند و نمی گذارند پیام اسلام به بشر تشنه ی اخلاق برسد مسئول بروز این بیماری ها هستند. بدتر از همه اینکه وقتی بیماری مانند کرونا در جامعه شیوع می یابد هنوز خیلی ها به فکر خودشان هستند، به فکر جیب هایشان، به فکر خودخواهی هایشان و به احتکار و گرانفروشی می پردازند. در واقع، این افراد یک لحظه نمی اندیشند که خودشان ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و چقدر از قدرت خدا غافل اند که آنها را در امن ترین مکان ها هم که باشند می تواند به یکباره از بین ببرد؟ برخی دیگر هم که شایع پراکنی می کنند و در اشاعه ویروس ترس می کوشند. این رفتارها  به دور از مسلمانی و انسانیت است.

چرا برخی از مردم ما اینگونه شدند؟ الگوهای ذهنی مردم به یکباره تغییر نمی کند. دشمنان اسلام و ایران سال ها است روی این مسائل کار می کنند. آنها می خواهند ما هوای همدیگر را نداشته باشیم. وقتی هوای همدیگر را نداشته باشیم و مطابق رضای خدا عمل نکنیم، به شیوع ویروسی سخت تر و بحرانی تر از شیوع ویروس کرونا کمک کرده ایم: ویروس بی مهری و خودخواهی که به دور از مرام ایرانی است و ایران را از هم می پاشاند. کرونا یک تلنگر است، هوای همدیگر را داشته باشیم و خدا را از یاد نبریم. همه مشکلات با توکل بر خدا حل می شود.


درود خدا بر آن فرمانده ای که همیشه جلوتر از همرزم هایش بود

نمی گفت برو، همیشه بقیه دنبالش می رفتن

کسی ندید تفنگ به دست باشه، فکر داشت،

اگه قرار بود عملیات انجام بشه اول خودش منطقه رو می دید، نمی گفت بقیه بروند ببینید.

مرام داشت، حتی تو نبرد با وحشی ترین موجودات تاریخ.

به دنبال حق مأموریت نبود، دفاع از حریم حضرت زینب (س) را افتخار می دانست.

کسی که پیام قیام امام حسین (ع) را خوب فهمیده بود.

 

درود خدا بر شهید حاج قاسم سلیمانی و کسانی که مثل او هستند و خیلی شناخته شده نیستند.


وقوع مشکلات در دنیای این روزهای آدم ها با وجود پیشرفت های زیاد از نظر علمی می تواند یک یادآوری و هشدار باشد. اینکه بشر چقدر در برابر قدرت بی نهایت خدا ضعیف است. خدا می خواهد با بندگانش حرف بزند و به آنها بفهماند که اینقدر مغرور علم محدود خود نباشید. به راستی در دنیای امروز که 14 قرن از ظهور اسلام می گذرد چرا باید مردمانی وجود داشته باشند که چیزهایی می خورند که از نظر اسلام ممنوع و از نظر بهداشتی نیز مضر است؟! خدا در قرآن به بندگانش فرموده که به هرآنچه می خورید نگاه کنید و رعایت این امر مهم منجر به سلامت جسم و روح می شود. رعایت نکردن این مسئله منجر به شیوع بیماری های جدید با میزان شیوع بالا است که می تواند افراد زیادی را در کشورهای مختلف دنیا مبتلا کند. نژادپرستان دنیا که خود را سردمداران آن می دانند و با اسلام و آموزه های آن مخالف هستند و نمی گذارند پیام اسلام به بشر تشنه ی اخلاق برسد مسئول بروز این بیماری ها هستند. بدتر از همه اینکه وقتی بیماری مانند کرونا در جامعه شیوع می یابد هنوز خیلی ها به فکر خودشان هستند، به فکر جیب هایشان، به فکر خودخواهی هایشان و در این اوضاع به احتکار و گرانفروشی می پردازند. در واقع، این افراد یک لحظه نمی اندیشند که خودشان ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و چقدر از قدرت خدا غافل اند که آنها را در امن ترین مکان ها هم که باشند می تواند به یکباره از بین ببرد؟ برخی دیگر هم که شایع پراکنی می کنند و در اشاعه ویروس ترس می کوشند. این رفتارها  به دور از مسلمانی و انسانیت است.

چرا برخی از مردم ما اینگونه شدند؟ الگوهای ذهنی مردم به یکباره تغییر نمی کند. دشمنان اسلام و ایران سال ها است روی این مسائل کار می کنند. آنها می خواهند ما هوای همدیگر را نداشته باشیم. وقتی هوای همدیگر را نداشته باشیم و مطابق رضای خدا عمل نکنیم، به شیوع ویروسی سخت تر و بحرانی تر از شیوع ویروس کرونا کمک کرده ایم: ویروس بی مهری و خودخواهی که به دور از مرام ایرانی است و ایران را از هم می پاشاند. کرونا یک تلنگر است، هوای همدیگر را داشته باشیم و از قدرت بی نهایت خدا و اراده او غافل نشویم. همه مشکلات با توکل بر خدا حل می شود.


وقوع مشکلات در دنیای این روزهای آدم ها با وجود پیشرفت های زیاد از نظر علمی می تواند یک یادآوری و هشدار باشد. اینکه بشر چقدر در برابر قدرت بی نهایت خدا ضعیف است. خدا می خواهد با بندگانش حرف بزند و به آنها بفهماند که اینقدر مغرور علم محدود خود نباشید. به راستی در دنیای امروز که 14 قرن از ظهور اسلام می گذرد چرا باید مردمانی وجود داشته باشند که چیزهایی می خورند که از نظر اسلام ممنوع و از نظر بهداشتی نیز مضر است؟! خدا در قرآن به بندگانش فرموده که به هرآنچه می خورید نگاه کنید و رعایت این امر مهم منجر به سلامت جسم و روح می شود. رعایت نکردن این مسئله منجر به شیوع بیماری های جدید با میزان شیوع بالا است که می تواند افراد زیادی را در کشورهای مختلف دنیا مبتلا کند. نژادپرستان دنیا که خود را سردمداران آن می دانند و با اسلام و آموزه های آن مخالف هستند و نمی گذارند پیام اسلام به بشر تشنه ی اخلاق برسد مسئول بروز این بیماری ها هستند. بدتر از همه اینکه وقتی بیماری مانند کرونا در جامعه شیوع می یابد هنوز خیلی ها به فکر خودشان هستند، به فکر جیب هایشان، به فکر خودخواهی هایشان و در این اوضاع به احتکار و گرانفروشی می پردازند. در واقع، این افراد یک لحظه نمی اندیشند که خودشان ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و چقدر از قدرت خدا غافل اند که آنها را در امن ترین مکان ها هم که باشند می تواند به یکباره از بین ببرد؟ برخی دیگر هم که شایع پراکنی می کنند و در اشاعه ویروس ترس می کوشند. این رفتارها  به دور از مسلمانی و انسانیت است.

چرا برخی از مردم ما اینگونه شدند؟ الگوهای ذهنی مردم به یکباره تغییر نمی کند. دشمنان اسلام و ایران سال ها است روی این مسائل کار می کنند. آنها می خواهند ما هوای همدیگر را نداشته باشیم. وقتی هوای همدیگر را نداشته باشیم و مطابق رضای خدا عمل نکنیم، به شیوع ویروسی سخت تر و بحرانی تر از ویروس کرونا کمک کرده ایم: ویروس بی مهری و خودخواهی که به دور از مرام ایرانی است و ایران را از هم می پاشاند. کرونا یک تلنگر است، هوای همدیگر را داشته باشیم و از قدرت بی نهایت خدا و اراده او غافل نشویم. همه مشکلات با توکل بر خدا حل می شود.


وقوع مشکلات در دنیای این روزهای آدم ها با وجود پیشرفت های زیاد از نظر علمی می تواند یک یادآوری و هشدار باشد. اینکه بشر چقدر در برابر قدرت بی نهایت خدا ضعیف است. خدا می خواهد با بندگانش حرف بزند و به آنها بفهماند که اینقدر مغرور علم محدود خود نباشید. به راستی در دنیای امروز که 14 قرن از ظهور اسلام می گذرد چرا باید مردمانی وجود داشته باشند که چیزهایی می خورند که از نظر اسلام ممنوع و از نظر بهداشتی نیز مضر است؟! خدا در قرآن به بندگانش فرموده که به هرآنچه می خورید نگاه کنید و رعایت این امر مهم منجر به سلامت جسم و روح می شود. رعایت نکردن این مسئله منجر به بروز بیماری های جدید با میزان شیوع بالا است که می تواند افراد زیادی را در کشورهای مختلف دنیا مبتلا کند. نژادپرستان دنیا که خود را سردمداران آن می دانند و با اسلام و آموزه های آن مخالف هستند و نمی گذارند پیام اسلام به بشر تشنه ی اخلاق برسد مسئول بروز این بیماری ها هستند. نژادپرستی یعنی همه بشریت هم از بین برود مهم نیست،فقط یک نژاد در عالم باشد. بدتر از همه اینکه وقتی بیماری مانند کرونا در جامعه شیوع می یابد هنوز خیلی ها به فکر خودشان هستند، به فکر جیب هایشان، به فکر خودخواهی هایشان و در این اوضاع به احتکار و گرانفروشی می پردازند. در واقع، این افراد یک لحظه نمی اندیشند که خودشان ممکن است به این بیماری مبتلا شوند و چقدر از قدرت خدا غافل اند که آنها را در امن ترین مکان ها هم که باشند می تواند به یکباره از بین ببرد؟ برخی دیگر هم که شایع پراکنی می کنند و در اشاعه ویروس ترس می کوشند. این رفتارها  به دور از مسلمانی و انسانیت است.

چرا برخی از مردم ما اینگونه شدند؟ الگوهای ذهنی مردم به یکباره تغییر نمی کند. دشمنان اسلام و ایران سال ها است روی این مسائل کار می کنند. آنها می خواهند ما هوای همدیگر را نداشته باشیم. وقتی هوای همدیگر را نداشته باشیم و مطابق رضای خدا عمل نکنیم، به شیوع ویروسی سخت تر و بحرانی تر از ویروس کرونا کمک کرده ایم: ویروس بی مهری و خودخواهی که به دور از مرام ایرانی است و ایران را از هم می پاشاند. کرونا یک تلنگر است، هوای همدیگر را داشته باشیم و از قدرت بی نهایت خدا و اراده او غافل نشویم. همه مشکلات با توکل بر خدا حل می شود.


معنای مسلمان بودن را می توان در شعر حافظ دریافت که می فرماید:

 

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل

قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت!

 

مشکل برخی از افراد این است که تفسیر و برداشت اشتباهی از مفاهیم و آموزه های اسلام دارند و با این پندار اشتباه رفتار، گفتار و سبک زندگی را بر می گزینند که از مسلمانی به دور است.  

 


درود خدا بر آن فرمانده ای که همیشه جلوتر از همرزم هایش بود

نمی گفت برو، همیشه بقیه دنبالش می رفتند

کسی ندید تفنگ به دست باشه، فکر داشت،

اگه قرار بود عملیات انجام بشه اول خودش منطقه رو می دید، نمی گفت بقیه بروید جلو را ببینید.

مرام داشت، حتی تو نبرد با وحشی ترین موجودات تاریخ.

به دنبال حق مأموریت نبود، دفاع از حریم حضرت زینب (س) را افتخار می دانست.

کسی که پیام قیام امام حسین (ع) را خوب فهمیده بود.

 

درود خدا بر شهید حاج قاسم سلیمانی و کسانی که مثل او هستند و خیلی شناخته شده نیستند.


در این روزها که دنیا درگیر یک اپیدمی گسترده به دلیل شیوع ویروس کرونا است، با وجود توصیه های در مورد اینکه مردم در خانه بمانند، خیلی ها به سفر می روند و در مکان های عمومی حضور پیدا می کنند. اینکه مردم نمی توانند در خانه بمانند یک هشدار است. خانه امن ترین مکان زندگی هر شخص است. اگر افراد در خانه خود نتوانند با آرامش و حال خوب زندگی کنند و از آن گریزان باشند، این نشان دهنده ی یک تغییر عجیب در شیوه زندگی آنان است. چرا برخی از مردم ایران اینگونه شده اند؟  چرا در حریم امن خانه حالشان خوب نیست؟ آیا با هم خوب برخورد نمی کنند و هنر خوب زندگی کردن را از یاد برده اند؟ آیا همیشه باید در جمعی به جز جمع خودشان باشند؟  چرا اگر اوقات فراغتی پیدا می کنند باید همیشه به سفر بروند و کباب درست کنند؟ شاید این مردم در کنار هم بودن و حرف زدن با همدیگر در حریم امن خانه را از یاد برده اند! شاید کتاب خواندن، انجام بازی های خانوادگی و وقت گذاشتن برای فرزندانشان را از یاد برده اند! این یک هشدار است! هوای همدیگر را داشته باشیم.

برای کمک به قطع زنجیره شیوه ویروس کرونا، در خانه بمانیم. به احترام خودمان و همنوعانمان. 


معنای مسلمان بودن را می توان در شعر حافظ دریافت که می فرماید:

 

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل

قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت!

 

مشکل برخی از افراد این است که تفسیر و برداشت اشتباهی از مفاهیم و آموزه های اسلام دارند و با این پندار اشتباه، رفتار، گفتار و سبک زندگی را بر می گزینند که از مسلمانی به دور است. البته خیلی مهم است که این تسلیم در مسیر حق باشد. گاهی اوقات باطل، در لباس حق جلوه نمایی می کند و فریبنده است. در طول تاریخ، همین مسئله دلیل خیلی از گمراهی ها بوده و امروزه هم خیلی از اندیشه های باطل با بیان های حق به جانب در دانشگاه ها، محافل علمی و رسانه های دنیا ارائه می شود.

 


در این روزها که دنیا درگیر یک اپیدمی گسترده به دلیل شیوع ویروس کرونا است، با وجود توصیه ها در مورد اینکه مردم در خانه بمانند، خیلی ها به سفر می روند و در مکان های عمومی حضور پیدا می کنند. اینکه مردم نمی توانند در خانه بمانند یک هشدار است. خانه امن ترین مکان زندگی هر شخص است. اگر افراد در خانه خود نتوانند با آرامش و حال خوب زندگی کنند و از آن گریزان باشند، این نشان دهنده ی یک تغییر عجیب در شیوه زندگی آنان است. چرا برخی از مردم ایران اینگونه شده اند؟  چرا در حریم امن خانه حالشان خوب نیست؟ آیا با هم خوب برخورد نمی کنند و هنر خوب زندگی کردن را از یاد برده اند؟ آیا همیشه باید در جمعی به جز جمع خودشان باشند؟  چرا اگر اوقات فراغتی پیدا می کنند باید همیشه به سفر بروند و کباب درست کنند؟ شاید این مردم در کنار هم بودن و حرف زدن با همدیگر در حریم امن خانه را از یاد برده اند! شاید کتاب خواندن، انجام بازی های خانوادگی و وقت گذاشتن برای فرزندانشان را از یاد برده اند! این یک هشدار است! هوای همدیگر را داشته باشیم.

برای کمک به قطع زنجیره شیوه ویروس کرونا، در خانه بمانیم. به احترام خودمان و همنوعانمان. 


معنای مسلمان بودن را می توان در شعر حافظ دریافت که می فرماید:

 

مزن ز چون و چرا دم که بنده ی مقبل

قبول کرد به جان، هر سخن که جانان گفت!

 

مشکل برخی از افراد این است که تفسیر و برداشت اشتباهی از مفاهیم و آموزه های اسلام دارند و با این پندار اشتباه، رفتار، گفتار و سبک زندگی را بر می گزینند که از مسلمانی به دور است. البته خیلی مهم است که این تسلیم در مسیر حق باشد. گاهی اوقات باطل، در لباس حق جلوه نمایی می کند و فریبنده است. در طول تاریخ، همین مسئله دلیل خیلی از گمراهی ها بوده و امروزه هم خیلی از اندیشه های باطل با بیان های حق به جانب در دانشگاه ها، محافل علمی و رسانه های دنیا ارائه می شود. 

 


                                                                                       برای سردار دل ها حاج قاسم سلیمانی 

واسه جدا کردن دستای تو از تن

همه نا­اهلای دنیا نقشه کشیدن

تو نبرد تن به تن حریفت نشدن

نامردا از پشت بهت تیزی زدن

کسائیکه خون پاک تو رو ریختن

قلب صاف تو رو نمی­ شناختن

از حالا تا همیشه کابوس می­ بینن

اونائیکه سردارمونو از ما گرفتن

با مرام ساده­ زیست، عاشق وطن

واسه انتقام خونِت همه هم صدا شدن

تو الگویی، یک دنیا دل هوادارتن

همه فراری­ ها سربازت می­ شن

انگشتر عقیقت رو دیگه از یاد نمی ­برن

بچه ­هایی که با دستات نوازش می­ شدن

 

دورد خدا بر روح پاک همه شهدا


روزگاری سیستان آباد بود، باران می بارید، هیرمند پرخروش و جاری، خوشه های گندم طلایی، دام ها پروار، مردم شکرگزار، زندگی ها ساده و خانه ها بی دیوار.

عده ای خودخواه، راه کسب رزق و روزی حلال مردم را بستند، سوخت را قاچاق کرده و بین آنها و در جامعه این کار را رواج دادند. جای داس و تیشه جوان های کشاورز را دبه های سوخت گرفت. جوان ها پول اندکی از این راه کسب کرده، اما آن عده ی خودخواه و حریص از این راه  پول های فراوان بدست درآورده و پول روی پول گذاشتند. سال هاست قصه همین است. برخی از مرزنشینان کشاورز دیگر نمی توانند همچون روزهای پربرکت، آوازخوان در مزرعه کار کنند چون به خاطر رواج شیوه های نادرست کسب درآمد توسط خودخواهان، آسمان نمی بارد و هر گروهی هم که در افغانستان بر سرکار آمد با حمایت امریکا و اسرائیل راه ورود آب به سیستان را بست. متأسفانه، در مناطق مرزنشین مانند سیستان برخی مسئولین خیانت کرده و همچنان هم می کنند و به خاطر تصمیم گیری های نادرست، رشوه گرفتن و ی های آنها درهای آسمان بسته و نعمت ها کم شد. اگر سوخت و منابع انرژی ما از راه درست به کشورهای همسایه صادر شود، رشوه و ی نباشد و راه های کسب روزی حلال در جامعه رواج یابد، آسمان می بارد، هیرمند می خروشد و سیستان آباد می شود. اجازه ندهید هر کسی که به سیستان می آید، با روش های نامشروع هر روز ثروتمندتر شود و با عملکرد و فعالیت های نادرست او مردم عادی که صدایشان را کسی نمی شنود فقیرتر شوند. سیستان دارالولایه است، برخی کمر بسته اند که سیستان هیچ وقت آباد نشود چون با آبادی سیستان، راه کسب درآمدهای فراوان آنها بسته می شود. کاش دولت ها به جای باز گذاشتن راه قاچاق سوخت، آنرا با دیپلماسی درست به افغانستان می فروختند و با پول آن از طالبان آب می خریدند تا هیرمند سیراب شود. وقتی هیرمند بخروشد و تالاب هامون زنده باشد، مردم هم سرزنده می شوند و با امید زندگی می کنند و فساد در جامعه کم می شود. وضعیت الان سیستان نتیجه خودخواهی برخی افراد سودجو و بی تدبیری و ناکفایتی مدیران در حل بحران ها  است. وقتی به کسی می گویید قاچاقچی نباش، باید شرایطی را فراهم کنید که این کار را نکند، باید کار دیگری را  برایش جایگزین کنید و به او ماهیانه حقوق مرزنشینی بدهید. کشاورزی که سوخت تراکتورش را می فروشد و دیگر کشاورزی نمی کند، از ابتدا این کار را نمی کرده بلکه بی تدبیری مدیران و بی قانونی ها در جامعه او را مجرم بار آورده است. فقط خودمان باید با توکل بر خدا سیستان را بسازیم.

به امید گشایش درب های آسمان

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها